Authors
1 Ph.D. Student of Paleontology & Stratigraphy, University of Shahid Bahonar Kerman
2 Assistant Professor, Department of Geology, University of Shahid Bahonar Kerman
3 Professor, Department of Geology, University of Shahid Bahonar Kerman
Abstract
Keywords
رسوبات کرتاسه زیرین، پهنه وسیعی از زمینهای شمال کرمان را پوشانده وبه صورت کوههای مرتفع و یا ارتفاعات پراکنده بیرون زدگیهای جالبی را در اطراف شهرستان راور به نمایش گذاشته اند. جهت مطالعه چینه شناسی و بویژه میکروبیواستراتیگرافی و پالئواکولوژی این نهشته ها، سه مقطع چینه شناسی به ترتیب در 15 کیلومتری شمال راور به ضخامت حدود 229 متر (مارکش)، 44 کیلومتری جنوب غرب راور به ضخامت 162 متر (قدرون) و 45 کیلومتری جنوب شرق راور، در نزدیکی دهکده آب بید با ضخامت 235 متر (کله گاو) انتخاب و مطالعه شده است. علاوه بر این مقاطع، رخنمون های پراکنده ای نیز از اطراف این نهشته ها مورد بررسی قرار گرفته است. مناطق مورد مطالعه بخشی از زون ایران مرکزی بوده که در محدوده ورقه های 100000/1 راور و زرند قرار می گیرند
.
تاریخچه مطالعات قبلی
اولین مطالعات زمین شناسی ناحیه کرمان توسط پیلگریم (1924 (Pilgrim و کلاپ (1940 (Clapp انجام شد.
هوبر و اشتوکلین (1954 Huber and Stöcklin) در یک گزارش داخلی شرکت نفت از سنگهای تبخیری راور با عنوان آمیزه رنگین مزوزوئیک و یا گنبدهای گچی نام برده و آنها را متعلق به سیستم کرتاسه دانستهاند.
گانسر(1955 (Gansser بخشی از تبخیرهای راور را متعلق به سیستم کرتاسه میداند.
هوکریده و همکاران (.1962 Huckriede et al) زمینشناسی نواحی کرمان و ساغند را مورد بررسی قرار داده و در گزارش خود اشارهای به سکانس های کرتاسة زیرین با ذکر برخی از فسیلهای آنها داشتهاند.
دیمیتریویچ (1973 (Dimitrijević واحدهای رسوبی ناحیه کرمان را بر حسب سن توصیف نموده و آنها را از یکدیگر تفکیک کرده است. در این گزارش، ناحیه جوپار به عنوان کاملترین مقطع برای کرتاسه معرفی گردیده است.
شمیرانی و صادقی (1372) با بررسی توالی رسوبی کرتاسه در جنوب راور اظهار نمودهاند که رسوبات کرتاسه در راور شامل تناوبی از واحدهای تبخیری و کربناته میباشد. این رسوبات از 6 واحد لیتواستراتیگرافی تشکیل شدهاند که به صورت هم شیب روی هم قرار دارند.
عرب و همکاران (1384) برای اولین بار 17 جنس و گونه استراکد متعلق به آلبین بالایی – سنومانین زیرین را از منطقه چناروئیه (غرب کرمان) گزارش می نماید.
جابر و همکاران (1386) به مطالعه استراکدهای آلبین بالایی – سنومانین زیرین در غرب کرمان پرداخته و ضمن معرفی 14 جنس و گونه استراکد پلاتی کوپید، حضور آنها را در منطقه بیانگر شرایط اکولوژیکی مناسب در زمان نهشته شدن رسوبات می داند.
رامی و همکاران (1386) در مقاله ای تحت عنوان بیواستراتیگرافی و پالئواکولوژی نهشته های کرتاسه میانی در ارتفاعات براریگ (جنوب غرب کوهبانان)، نهشته های آلبین بالایی- سنومانین زیرین در برش براریگ را متشکل از 2 واحد لیتولوژیکی به صورت تناوب مارن و آهک دانسته و27 جنس و گونه از فرامینیفرهای بنتیک را در این برش معرفی می نماید.
روش کار
مطالعه حاضر در دو مرحله صحرایی و آزمایشگاهی صورت پذیرفته است. در مطالعه صحرایی پس از انتخاب برش های مناسب، نمونه برداری سیستماتیک صورت گرفت که در مجموع از 3 برش انتخابی و مقاطع پراکنده اطراف شهرستان راور تعداد 179 نمونه سنگی و 31 نمونه سست برداشته شد. در مطالعات آزمایشگاهی از نمونه های سنگی مقطع نازک میکروسکوپی تهیه گردید و نمونه های مارن نیز با استفاده از الک هایی با اندازه (Mesh No) متفاوت گل شویی شده و رسوبات بدست آمده از هر الک جهت یافتن میکروفسیل های فرم آزاد بررسی گردید. پس از آماده سازی نمونه ها، مجموعه فسیل های بدست آمده جهت تعیین سن مقاطع انتخابی، محاسبات آماری ، تعیین گروه های شکلی، تعیین محیط اکولوژی و .. مورد استفاده قرار گرفتند. نمونه های مارن مقاطع قدرون و کله گاو فاقد فسیل بودند و تنها 13 جنس و گونه استراکد از مارن های برش مارکش بدست آمد. فرامینیفرهای بنتیک مهمترین و فراوانترین میکرو فسیل نمونه های سنگی بودند که محاسبات آماری بر روی این گروه فسیلی به شرح ذیل صورت پذیرفت.
الف: فراوانی فسیل ها به دو صورت تعیین گردید.
1- فراوانی مجموع فسیل ها در هر یک از نمونه های برداشتی
2- فراوانی هر یک از جنس و گونه های شناسایی شده در افق ها و نمونه های برداشتی
در هر یک از موارد فوق تعداد فسیل ها و یا هر یک از جنس و گونه های مورد نظر در افق برداشتی شمارش و در جلوی ستون چینه شناسی ترسیم می گردد.
ب: بررسی میزان تنوع فسیل ها نیز به دو صورت انجام گردید.
1- تنوع ساده یا غنای گونه ای که عبارتست از فراوانی گونه ها در یک نمونه. این نوع تنوع در مورد ساختار یک جمعیت اطلاعات مفیدی بدست نمی دهد (Mitchel 1996)، لذا سعی شد علاوه بر تنوع ساده تنوع لگاریتمی یا α نیز تعیین گردد.
2- تنوع فیشر یا α
این نوع تنوع که توسط (Fisher et al 1943) ارائه شده عبارتست از ارتباط ریاضی بین تعداد گونه ها و تعداد کل فسیل ها در یک نمونه و یا به عبارت دیگر نسبت لگاریتمی بین تعداد گونه ها به تعداد کل افراد در یک نمونه. برای تعیین این نسبت از مدل لگاریتمی Murray 1973,1991)) استفاده شد.
مطالعه برشهای چینه شناسی
الف- برش چینه شناسی کله گاو
این برش با مختصات ً41 َ56 ْ30 عرض و ً18 َ58 ْ56 طول جغرافیایی درسنکلینال کوه کلهگاو، واقع در 44 کیلومتری جنوب شرق راور (نزدیکی دهکده آببید) قرار دارد و از طریق جاده آسفالته کرمان به راور قابل دسترسی میباشد (شکل 1). لازم به ذکر است به دلیل ارتفاع زیاد و شیب بسیار تند این کوه، نمونهبرداری تنها تا ارتفاعی که قابل دسترسی بوده، انجام پذیرفته است. ضخامت کل اندازهگیری شده در این برش 235 متر است و از نظر سنگشناسی به بخشهای زیر تقسیم میشود:
بخش زیرین: متشکل از رسوبات تخریبی قرمزرنگ شامل میکروکنگلومرا، ماسه سنگهای قرمز، شیل و مارن است که قاعده مقطع را تشکیل میدهند. وجود این رسوبات بیانگر شرایط اکسیدان (احتمالا قاره ای) در زمان رسوبگذاری می باشد. همچنین عدم شواهد فسیلی مربوط به نئوکومین، وجود ناپیوستگی فرسایشی را در قاعده نهشته های کرتاسه این منطقه به اثبات می رساند که بیانگر عملکرد فاز کوهزایی سیمرین پسین می باشد (شکل 2).
بخش میانی: شامل58 متر تناوب مارن و آهک شیلی بوده که در انتهای آن لایه ضخیمی از گچ و مارن وجود دارد.
بخش فوقانی: این بخش لایههای ستیغساز مقطع را تشکیل داده و شامل 177 متر تناوب آهک و مارن است.
در لایه های آهکی این برش علاوه بر میکروفسیل ها، دوکفهای Exogyra نیز یافت شده است که در بخش فوقانی رخنمون به مقدار زیاد وجود دارد.
شکل 1- نقشه راههای دسترسی به منطقه مورد مطالعه (اقتباس از اطلس راههای ایران،1380)
شکل 2- واحدهای تخریبی نهشته های کرتاسه زیرین در بخش زیرین ناودیس کله گاو، نگاه به سمت شمال غرب.
با توجه به مجموعه میکروفسیل های زیر که از سنگ آهک های این مقطع بدست آمده، می توان سن بارمین؟ - آپسین - آلبین را برای آن در نظر گرفت (شکل 3).
فرامینیفرها
Ammobaculites sp.,- Bolivinopsis sp., Cuneolina pavonia., Charentia sp., Derventina sp., Glomospira sp., Haplophragmoides sp., .miliolids,.Nezzazata sp., .Nummoloculina sp., Orbitolina chitralensis., Pseudocyclammina sp., Pseudochoffatella sp., .Pseudolituonella sp., .Praechrysalidina sp., .Pseudotextulariella scarsellai., Pseudorhapydionina sp., Rzehakina sp., .Sabaudia briacensis., Sabaudia minuta., Trocholina sp.,. textularids.
مجموعه فرامینیفرهای فوق از نظر فراوانی و تنوع مورد محاسبات آماری قرار گرفته اند ( اشکال 4 و 5 و 6). تعداد فرامینیفرها در اغلب افقها مقادیر قابل توجهی را نشان می دهد. از بین فرامینیفرهای فوق مجموعه miliolids و Glomospira بیشترین درصد را به خود اختصاص داده اند و تقریباً در اکثر نمونه ها دیده می شوند. البته فرامینیفرهای دیگری همچون Cuneolina, Ammobaculites , Sabaudia و Nezzazata نیز درصد قابل ملاحظه ای از مجموعه فسیلی را تشکیل می دهند.
غنای گونه ای یا تنوع ساده نیز در این برش بالا بوده و در قسمت های فوقانی به حداکثر می رسد. مقدار تنوع فیشر نیز در قسمت های فوقانی به حداکثر می رسد.
جلبکها.
Acicularia sp., .Permocalculus sp., Rivularia lissaviensis,.Salpingoporella sp.
شکل 3- پراکندگی فرامینیفرهای بنتیک نهشته های کرتاسه زیرین در ستون چینه شناسی کله گاو (جنوب شرق راور).
شکل 4- نمودار فراوانی فرامینیفرهای بنتیک در مقطع کله گاو. جهت مشاهده علائم به شکل 3 مراجعه فرمایید.
شکل 6- نمودارهای تنوع ساده و فیشر درفرامینیفرهای بنتیک مقطع کله گاو. جهت مشاهده علائم به شکل 3 مراجعه فرمایید
ب- برش چینه شناسی قدرون
این برش با طول جغرافیایی ً30 َ49 ْ56 و عرض جغرافیایی ً35 َ58 ْ30 در 45 کیلومتری جنوب غرب راور و 100 کیلومتری شرق زرند در نزدیکی دهکده قدرون قرار دارد و از طریق جاده اصلی کرمان ـ راور یا کرمان ـ زرند ـ راور و راه شوسه متصل به روستای قدرون قابل دسترسی میباشد (شکل 1). علاوه بر این از نواحی اطراف این برش نیز نمونه هایی بطور پراکنده برداشت گردیده است. ضخامت این برش در حدود 162 متر بوده و به 3 بخش زیر قابل تقسیم است
بخش زیرین که از رسوبات تخریبی قرمز رنگ شامل مارن های قرمز، میکروکنگلومرا، شیل و ماسه سنگ تشکیل شده و احتمالا(؟)بخشی از آنها متعلق به قسمت راسی سازند بیدو (ژوراسیک فوقانی) می باشد. این رسوبات با ناپیوستگی فرسایشی و نبود رسوبات نئوکومین در زیر طبقات کرتاسه قرار می گیرند که حاکی از عملکرد فاز کوهزایی سیمرین پسین می باشد.
بخش میانی شامل تناوب لایه های ضخیم مارن، آهک و آهک شیلی بوده که در انتها به صورت نازک لایه ظاهر می شوند. ضخامت این بخش 43 متر می باشد.
بخش فوقانی از لایه های ستبر آهکی همراه با میان لایه هایی از مارن به ضخامت 119 متر تشکیل شده است.
از ماکروفسیل های این برش می توان به دوکفه ای Exogyra، خرده های آمونیت و سایر دوکفه ایها اشاره نمود که در بخش فوقانی مقطع ظاهر می شوند. با توجه به مجموعه میکروفسیل های زیر که از سنگ آهکهای این برش بدست آمده می توان سن آنرا بارمین؟ - آپسین - آلبین تعیین نمود (شکل7).
Ammobaculites sp., Balkhania balkhanica, Bolivinopsis sp., Cuneolina laurentii., Charentia Cuvierlli., Derventina sp., Dictyoconus arabicus , Glomospira sp., . Haplophragmoides sp., Iraqia simplex., Nezzazata sp.., Nummoloculina sp., Mesorbitolina subconcava , miliolids,- Orbitolina discoidea , Palorbitolina sp. , Pseudocyclammina lituus, Pseudocyclammina hedbergi, Pseudolituonella sp., Praechrysalidina sp., Pseudotextulariella scarsellai., Rotalia sp., Rzehakina sp., Sabaudia briacensis, Sabaudia minuta, textularids, Tritaxia sp. , Trochaminoides sp.
هماننـد بـرش قبـل مجـمـوعـه miliolids و Glomospira از عناصـر غالـب بـوده (شکـل 8)، بطوریکـه در بـرخـی افـق ها فـراوانـی آنـهـا بـه 100 درصـد می رسـد. هر چنـد کـه فرامیـنـیـفـرهای دیگـر هـمچـون Cuneolina (0-63%) Ammobaculites (0-43%), و Sabaudia (0-25%) نیـز از فـراوانـی قـابـل توجـهـی برخوردارند. علاوه بر فراوانی، فرامینیفرهای این برش از تنوع بالایی نیز برخوردارند (شکل 9).
جلبکها
Acicularia sp., Cylindroporella sugdeni., Griphoporella piae., Neomeris sp.,. Permocalculus inopinatus., Rivularia lissaviensis, Salpingoporella dinarica.
شکل 7- پراکندگی فرامینیفرهای بنتیک نهشته های کرتاسه زیرین در ستون چینه شناسی قدرون (جنوب غرب راور).
شکل 9- نمودارهای تنوع ساده و فیشر درفرامینیفرهای بنتیک مقطع قدرون. جهت مشاهده علائم به شکل 7 مراجعه فرمایید.
ج- برش چینه شناسی مارکش:
این برش در رشته کوه مارکش و در نزدیکی دهکده اسماعیل آباد واقع در 15 کیلومتری شمال شهرستان راور با مختصات ً48 َ49 ْ56 طول و ً18 َ23 ْ31 عرض جغرافیایی واقع می باشد. مهمترین راههای ارتباطی ناحیه، جاده آسفالته کرمان ـ مشهد است که با راستای شمالی ـ جنوبی از مرکز منطقه میگذرد (شکل1). ستبرای اندازه گیری شده در این برش 229 متر است. رخنمونهای این برش نیز همانند برش های قبلی به سه بخش مجزا قابل تفکیک هستند که عبارتند از
بخش زیرین شامل تخریبیهای قرمز رنگ ژوراسیک ـ کرتاسه به ضخامت تقریبی81 متر
بخش میانی به صورت تناوبی از مارن و آهک های مارنی – ماسه ای ظاهر و در انتها به لایه های ضخیم از تناوب شیل و سنگ های تخریبی ختم می شود. ضخامت این بخش از برش 68 متر می باشد.
بخش فوقانی که از آهک های ستیغ ساز تکتونیزه به همراه میان لایه هایی از مارن به ضخامت 80 متر تشکیل شده است.
نظر به اینکه نهشته های قاعده کوه مارکش در نقشه زمین شناسی راور (حاج ملاعلی1374) به عنوان واحد پیوسته ژوراسیک-کرتاسه معرفی شده اند، لذا به استناد این مطلب و همچنین موقعیت چینه شناسی و عدم حضور فسیل شاخص در واحدهای تخریبی زیرین برش مارکش، سن این واحدها ژوراسیک-کرتاسه (؟) در نظر گرفته شده است.
نهشته های این برش شامل مجموعه ای متنوع از فرامینیفرهای بنتیک، استراکدها و جلبکهای آهکی و ماکروفسیل ها به شرح زیر بوده که مجموعاً سن بارمین؟- آپسین - آلبین را برای برش مذکور معرفی می نمایند (شکل 10).
فرامینیفرها:
Ammobaculites sp.,- Ammocycloloculina erratica , Bolivinopsis sp., Cuneolina pavonia, Charentia sp., . Derventina sp., Glomospira sp., Glomospirella sp., Haplophragmoides sp., Mesorbitolina subconcava, miliolids,. Nezzazata sp., Nummoloculina sp., . Orbitolina discoidea,. Ophtalmidium sp., Palorbitolina lenticularis, Pseudocyclammina hedbergi, Praechrysalidina sp., .Pseudotextulariella scarsellai,. Pseudorhapydionina sp., Quesispiroplectammina sp., Rzehakina sp., . Sabaudia briacensis, Sabaudia minuta, Trocholina sp., . textularids, valvulinids........
علیرغم اینکه فراوانی فرامینیفرهای بنتیک در این مقطع نسبت به سایر مقاطع بسیار کمتر است، اما میزان تنوع افزایش نشان می دهد ( اشکال 11 و 12).
شکل 10- پراکندگی فرامینیفرهای بنتیک نهشته های کرتاسه زیرین در ستون چینه شناسی مارکش (شمال راور).
شکل 11- نمودار فراوانی فرامینیفرهای بنتیک در مقطع مارکش. جهت مشاهده علائم به شکل 10 مراجعه فرمایید.
شکل 12- نمودارهای تنوع ساده و فیشر درفرامینیفرهای بنتیک مقطع مارکش. جهت مشاهده علائم به شکل 10 مراجعه فرمایید.
استراکدها
علاوه بر فرامینیفرها، از مارن های این برش نیز تعداد 13 جنس و گونه استراکد شناسایی شد (شکل 13) که عبارتند از:
Bairdoppilata sp.,. Baythoceratina spA., Baythoceratina spB., Cytherella truncata., Cytherella sp., . Cytherella chatamensis., Cytherelloidea spA., .Cytherelloidea spB., .Dordoniella sp., .Paracypris sp., . Pontocyprella harrisiana., Rehacythereis sp., Xestoleberis spp.
دیاگرام درصد فراوانی این استراکدها در شکل 14 نشان داده شده است. همانگونه که در شکل نیز مشخص است Cytherella یکی از عناصر فراوان مجموعه استراکدها را تشکیل می دهد.
جلبکها
Acicularia sp., Cylindroporella sp., Griphoporella piae., Neomeris sp., Salpingoporella sp.
ازماکروفسیل های این برش هم میتوان به دوکفه ایها (Exogyra و سایر دوکفه ایها) و گاستروپودها اشاره نمود که در بخش فوقانی مقطع به وفور دیده می شوند.
گروه های شکلی(Morphogroups)
جهت روشن شدن شباهتهای مورفولوژیکی و تاکسونومی، مجموعه فرامینیفرهای بنتیک در برشهای مذکور در قالب گروه های شکلی طبقه بندی شدهاند. این فرامینیفرها 8 نوع مورفوگروپ مختلف را در برگرفته که شرح جزئیات آن در جدول شماره 1 آمده است. تقسیم بندی مورفوتایپها بر اساس اختصاصات صدف، مانند ترتیب حجرات، نحوه پیچش صدف و ترکیب پوسته میباشد. برای تشخیص مورفوگروپها و کاربرد آنها در تشخیص شرایط محیطی، همچنین نحوه تغـذیـه و شـکـل زنـدگـی در ارتبـاط بـا شـکـل پـوستـه، از مـدلـهـای ارائـه شـده تـوسـط (Koutsoukos et al. 1990)
(Koutsoukos and Hart 1990),و (Jones and Charnock 1985) استفاده شده است.
شکل 13- پراکندگی استراکدها در ستون چینه شناسی مارکش .جهت مشاهده علائم به شکل 10 مراجعه فرمایید.
شکل 14- دیاگرام درصد فراوانی جنسهای مختلف استراکدهای کرتاسه زیرین در مقطع مارکش (شمال راور).
با توجه به جدول 1 درصد فراوانی هر یک از مورفوگروپهای معرفی شده در برشهای انتخابی تعیین شده است که براساس آنها مورفوگروپ Cp-A غالبترین مورفوگروپ در هر 3 منطقه یاد شده است. درصد مورفوگروپهای دیگر در برش های مختلف متغیر است.
پالئواکولوژی برشهای انتخابی
بررسی های پالئواکولوژیکی نشان میدهند که فرامینیفرهای بنتیک دربرشهای انتخابی به 3 صورت زیست می نموده اند (Jones and Charnock 1985 ; Koutsoukos et al 1990 ; Koutsoukos and Hart 1990).
1- سطح زی ها که شامل جنس های Orbitolina, Iraqia, Dictyoconus, Charentia , Pseudocyclammina, Pseudochoffatella, miliolids, Haplophragmoides, Glomospirella, Glomospira, Trochaminoides, Nezzazata, Rzehakina میباشند.
2- نیمه درون زیها که جنس های Nezzazata و Nezzazatinella در این گروه قرار می گیرند.
3- درون زیها که فرامینیفرهای Ammobaculites, Bolivinopsis, Cuneolina, Sabaudia, Pseudotextulariella, Pseudolituonella, lituolids, textularids, Pseudorhapidionina, Praechrysalidina را در بر می گیرند.
با توجه به مطالب فوق مدل پالئواکولوژی فرامینیفرهای بنتیک در مناطق مزبور مطابق شکل 15 ارائه می گردد.
1- Pseudolituonella 6- Ammobaculites 11- Trochaminoides
2- Bolivinopsis 7- miliolids 12- Pseudotextulariella
3- textularids 8- Nezzazata, Nezzazatinella 13- Glomospira
4- Cuneolina 9- Haplophragmoides 14- Dictyoconus
5- Orbitolina 10- Pseudocyclammina
شکل 15- مدل پالئواکولوژی فرامینیفرهای بنتیک در مناطق مورد مطالعه.
بحث:
مجموعه فونای به دست آمده از برش های مورد مطالعه علاوه بر تعیین سن به شناخت اکولوژی دیرینه نیز کمک می نمایند. به طور کلی مطالعه مجموعه فسیل ها بالاخص فرامینیفرهای بنتیک که از فراوانی قابل ملاحظه ای برخوردارند حاکی از این است که:
1- محیط رسوبی در زمان نهشته شدن رسوبات سرشار از اکسیژن بوده است. شواهد ذیل موید این مطلب می باشند.
الف- در مقاطع مورد بررسی فرامینیفرهای بنتیک از تنوع و فراوانی بالایی برخوردارند و مورفوگروپهای متنوعی را در بر می گیرند. همچنین انواع فرامینیفرهای سطحزی و درونزی نیز در این مناطق فراوان بوده، ولی غالباً سطحزیها با اختلاف جزئی فراوانتر از درونزیها میباشند. این مساله مطلوب بودن شرایط اکولوژیکی بخصوص غنی بودن محیط از نظر اکسیژن را در زمان نهشته شدن این رسوبات به اثبات می رساند. زیرا نشان داده شده است که در شرایط کمبود اکسیژن گونه های سطح زی نسبت به انواع درون زی از مقاومت کمتری برخوردارند
(Gooday et al 2000; Culver 2003; Corliss1985; Corliss 1991; Jorissen 1999; Corliss and Emerson 1990; Corliss and Chen 1988).
ب- مطلوب بودن محیط اکولوژیکی با حضور همزمان استراکدهای پلاتی کوپید و پودوکوپید در برش مارکش نیز تأیید میگردد زیرا به عقیده واتلی (Whatley 1991) در اغلب محیطهای اکولوژیکی نامناسب وپرتنش بخصوص در شرایط کمبود اکسیژن پلاتی کوپیدها (Cytherelloidea‚ Cytherella) غالب بوده و پودوکوپیدها (سایر جنسهای استراکدها) درصد کمی از مجموعه استراکدها را تشکیل میدهند. در مقطع مارکش Cytherella از عناصر مهم مجموعه استراکدها بوده و در اغلب نمونهها وجود دارد، اما جنسهایی از پودوکوپیدها مانند , Xestoleberis Bairdopillata و Rehacythereis نیز از عناصر اصلی بوده و درصد نسبتاً زیادی را نشان میدهند. علاوه بر این کاراپاس ضعیف برخی از استراکدهای پودوکوپید نیز میتواند باعث شکسته شدن یا انحلال آنها شده باشد که با توجه به درجه ضعیف حفظ شدگی استراکدها، احتمال چنین موردی بسیار میباشد. لذا میتوان نتیجه گرفت که محیط زیست استراکدها مناسب و بدون تنش بوده است.
2- عمق محیط رسوبی با توجه به نسبت پایین فرامینیفرهای پلانکتونیک به انواع بنتیک (P/B ratio) از نوع کم عمق تشخیص داده می شود. این مورد با حضور هر دو گروه فرامینیفرهای سطح زی و درون زی و فراوانی قابل توجه آنها در مقاطع مورد بررسی نیز تایید می گردد، چون این فرامینیفرها اغلب در محیط های کم عمق با یکدیگر دیده می شوند(Corliss & Chen 1988). حضور جلبک های آهکی که اغلب در محیط های کم عمق و نورانی زیست می نمایند و فرامینیفرهای بزرگی همچون اربیتولین ها نیز تایید کننده مطلب فوق است.
3- موادغذایی در مناطق مورد بررسی به مقدار کافی در دسترس بوده است. زیرا اغلب فرامینیفرهای موجود در مقاطع مورد بررسی، رسوبخوار هستند و موجودات رسوب خوار معمولاً در محیطهایی که موادغذایی در آنها ثابت و منظم است وجود دارند (Scott 1978).
نتیجه گیری
از مجموع مطالعات بیواستراتیگرافی و پالئواکولوژی نهشته های کرتاسه در شمال کرمان نتایج زیر حاصل گردید.
1- برش های مورد مطالعه در شمال کرمان از نظر لیتولوژیکی به سه واحد مجزا قابل تفکیک می باشند که عبارتند از الف- نهشته های آواری قرمز رنگ در قاعده ب- تناوب مارن و آهک های مارنی و ماسه ای در بخش میانی ج- آهک های ستیغ ساز در قسمت فوقانی
2- از مطالعه مقاطع نازک میکروسکوپی در برش های انتخابی جمعا تعداد 38 جنس وگونه فرامینیفر بنتیک و 13 جنس و گونه از استراکدها شناسایی گردید.
3- با توجه به شواهد گوناگون از جمله تنوع و فراوانی قابل ملاحظه مجموعه فسیل ها، تنوع گروههای شکلی، حضور استراکدهای پلاتی کوپید و پودوکوپید، حضور فراوان فرامینیفرهای سطح زی و درون زی در کنار یکدیگر، وجود فرامینیفرهای بزرگ همچون اربیتولین ها، جلبک های آهکی و نسبت P/B ratio، محیط رسوبی در زمان بارمین ؟- آپسین- آلبین در شمال کرمان محیطی گرم، اکسیژن دار، فاقد تنش و غنی از مواد غذایی تشخیص داده می شود.