Forminifera biostratigraphy of the Gurpi and Tarbur formations in northeast Jahrum

Authors

1 Department of Geology, Science Faculty, Tarbiat Moallem University

2 Department of Geology, Damavand Islamic Azad University

3 Surface Geology office, Exploration section, National Iranian Oil Company

Abstract

In order to study of stratigraphic distribution and biostratigraphy of foraminifera in the Gurpi and Tarbur Formations, Qutbabad well located at northeast of Jahrum in Fars province have been selected. The Gurpi Formation in Qutabad well composed of 450m argillaceous limestone and conformably overlies the Ilam Formation and unconformably underlies the Tarbur Formation. The Tarbur Formation in Qutbabad well composed of 105m limestone and dolomitic limestone, and recognition 15 genera and 28 species of planktonic foraminifera and 10 genera and 10 species of benthonic foraminifera. On the basis of stratigraphic distribution of index species, the age of the Gurpi Formation’s sediments is Campanian to Maastrichtian and age of the Tarbur Formation is Maastrichtian. Based on occurance and the stratigraphic distribution of planktonic foraminifera the Campanian- Maastrichtian sediments in the Qutbabad well are comparable to Robaszynski and Caron’s biozonation, and 6  biozones were identified. The biozones are as follows:

Globotruncanita elevata Partial Range Zone  (Early Campanian)
Globotruncana ventricosa Interval Range Zone (Middle Campanian)
Radotruncana calarata Total Range Zone (Late Campanian)
Globotruncanella havanensis Partial Range Zone (Late Campanian)
Globotruncana aegyptiaca Interval Range Zone (Late Campanian)
Gansserina gansseri Interval Range Zone (late Late Campanian to Maastrichtian)

Also the section is comparable with 3 biozones of Wynd’s biozonation :
Globotruncanita elevata total range zone (Campanian)
Globotruncanita stuarti- Pseudotexutularia varians assemblage zone (Maastrichtian)
Omphalocyclus macroporus-Siderolites calcitrapoides- Loftusia sp. assemblage zone (Maastrichtian)
 
 
 

Keywords



سازند گورپی در زاگرس چین خورده، در نواحی لرستان، فارس و فروافتادگی دزفول گسترش داشته و سن نهشته های منتسب به آن در محدوده زمانی سانتونین تا ماستریشتین گزارش شده است. به طوری که در لرستان از کامپانین تا ماستریشتین و در فارس و بخشی از خوزستان سانتونین تا ماستریشتین می باشد. سازند گورپی که نام آن از کوه گورپی در استان خوزستان گرفته شده، در محل برش الگو (شمال میدان نفتی لالی) در شمال شرق شهرستان مسجد سلیمان از 320 متر سنگ آهک رسی، شیلی و مارن خاکستری متمایل به آبی تشکیل شده است (James and Wynd 1965).
سازند تاربور نیز در فارس داخلی و ارتفاعات زاگرس بین دو واحد کمی هوازده سازند گورپی و ساچون بیشترین گسترش را داشته و از لحاظ ویژگی‌های سنگ‌شناسی و فسیل‌شناسی با سازند طیارات (Tayarat Formation) از کویت تطابق دارد. برش الگوی سازند تاربور در کوه گدوان و در 120کیلومتری شمال روستای تاربور، در استان فارس واقع شده و از 3/527 متر سنگ آهک توده ای وگاهی اوقات به همراه انیدریت تشکیل شده است که در مرز بالایی آن سازند ساچون و در مرز زیرین آن سازند گورپی قرار دارد. سازند تاربور دارای فسیلهای متعلق به محیط کم عمق نظیر رودیست‎ها، نرم تنان و جلبکها است. سن سازند تاربور کامپانین پسین تا ماستریشتین تعیین شده است (James and Wynd 1965).
وایند (Wynd 1965) چینه نگاری سازندهای موجود در نواحی فارس، خوزستان و لرستان، از جمله سازند گورپی و سازند تاربور را از نظر سنگ چینه ای و زیست چینه ای مورد بررسی قرار داد و برای سازند گورپی 3 بیوزون و برای سازند تاربور نیز 3 بیوزون معرفی نمود. کلانتری (1371) نیز به بررسی رخساره های میکروسکوپی سازندهای مختلف در زاگرس از جمله سازند گورپی و سازند تاربور پرداخته و میکروفسیلهای شاخص آن را معرفی نمود. پروانه نژاد شیرازی (1380) بیواستراتیگرافی نهشته های کرتاسه در منطقه فارس در محور شیراز- دهبید را با نگرشی خاص بر جلبک ها مطالعه نمود . ربازینسکی و کارن (Robaszynski and Caron 1995) به‌مطالعه روزن بران پلانکتونیک کرتاسه پرداخته و 8 بیوزون برای رسوبات کامپانین-ماستریشتین معرفی کردند. همچنین پرمولی‌سیلوا و ورگا (Premoli Silva and Verga 2004) به معرفی فرامینیفرای پلانکتونیک در سطح جنس پرداخته و 8 بیوزون ربازینسکی و کارن (Robaszynski and Caron 1995) برای رسوبات کامپانین- ماستریشتین را به کار بردند. کاملی ازان و همکاران) 1383) نیز مطالعاتی بر روی برش الگوی سازند گورپی در شمال میدان نفتی لالی انجام دادند و 6 بیوزون برای آن مشخص کردند و سن سازند گورپی در برش الگو را کامپانین تا ماستریشتین تعیین‌کردند. طبائی و همکاران (1384) با مطالعه بیواستراتیگرافی نهشته های سازندهای گورپی و تاربور در نواحی بروجن و سمیرم، برای سازند گورپی در برش سمیرم یک بیوزون و یک زیرزون محلی و برای سازند تاربور نیز یک بیوزون معرفی نمودند. وزیری مقدم و همکاران (1385) با مطالعه سازند گورپی در برش الگو(شمال غرب مسجد سلیمان) و سبزه کوه در جنوب غرب بروجن 7بیوزون در ناحیه لالی و 4 بیوزون در ناحیه سبزه کوه معرفی کردند. درویش زاده و همکاران (1386) نیز با مطالعه فرامینیفرای پلانکتونیک، مرز بین کرتاسه و ترشیری را در جنوب غرب ایران مورد بررسی قرار داده و 4 بیوزون برای ماستریشتین پسین و 3 بیوزون برای پالئوسن پیشین (اشکوب دانین) معرفی کردند. همچنین امیری بختیار (1386) سازند تاربور در کوه گدایون و کوه حسین آباد نیریز و کوه گچ جنوب لار و کوه داراب در ناحیه فارس را از نظر بیواستراتیگرافی مورد بررسی قرار داده و 6 بیوزون برای سازند تاربور معرفی و سن این سازند را ماستریشتین ذکر نمود.
هدف از این مقاله نیز مطالعه بیواستراتیگرافی نهشته های سازند گورپی و تاربور در چاه قطب آباد می باشد. لیتولوژی سازند گورپی در چاه قطب آباد از سنگ آهک رسی و سازند تاربور از سنگ آهک و سنگ آهک دولومیتی تشکیل شده است. چاه قطب آباد با مختصات جغرافیایی عرض شمالی ”48 ´5 º29 و طول شرقی ”4 ´32 º 54 در استان فارس و در 30 کیلومتری شمال شرق جهرم و در حاشیه شمال شرقی چین خوردگی زاگرس قرار دارد.

روش مطالعه
مقاطع نازک 650 نمونه ای که از چاه قطب آباد توسط کارشناسان اداره زمین شناسی سطح الارضی مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران نمونه برداری شده بود، مورد مطالعه قرار گرفته و جنس ها و گونه های روزن بران آنها شناسایی شده و نمودار گسترش چینه شناسی آن‌ها ترسیم شد. برای شناسایی جنس و گونه های روزن بران از پستوما (Postuma 1971)، کارن (Caron 1985)، لوبلیش و تپان (Loeblich and Tappan 1988) و پرمولی سیلوا و ورگا (Permoli Silva and Verga 2004)، استفاده شد . سپس بیواستراتیگرافی رسوبات کامپانین- ماستریشتین در برش مورد مطالعه، مورد بررسی قرار گرفته و با بیوزوناسیون وایند (Wynd 1965) و ربازینسکی و کارن (Robaszynski and Caron 1995) مقایسه شدند. همچنین از روزن‌بران پلانکتونیک و بنتونیک موجود در مقاطع نازک عکس گرفته شد.

زیست چینه نگاری چاه قطب آباد
بررسی و مطالعه 650 نمونه در چاه قطب آباد منجر به شناسایی 15 جنس و 28 گونه از روزن بران پلانکتونیک و 10 جنس و 10 گونه از روزن بران بنتونیک شد (Plate1-3).
روزن بران پلانکتونیک عبارتند از :
Archaeoglobigerina blowi, Contusotruncana contusa, Contusotruncana fornicata, Dicarinella asymetrica, Gansserina gansseri, Globotruncana aegyptiaca, Globotruncana arca, Globotruncana bulloides, Globotruncana falsostuarti, Globotruncana lapparanti, Globotruncana ventricosa, Globotruncanella havanensis, Globotruncanita conica, Globotruncantita elevata, Globotruncanita stuarti, Globotrucanita stuarti formis, Heterohelix globolusa, Heterohelix striata, Macroglobigerinelloids bollii, Macroglobigerinelloides prairiehillensis, Macroglobigerinelloides ultramicrus, Marginotruncana sp., Muricohedbergella holmdelensis, Muricohedbergella monmouthensis, Pseudotextularia elegans, Radotruncana calcarata, Rugoglobigerina rugosa, Spiropelecta sp.,

و روزن بران بنتونیک عبارتند از :
Bolivina sp., Bolivinoides sp., Cibicides sp., Gavelinella sp., Loftusia sp., Marssonella sp., Omphalocyclus macroporus., Quinqueloculina sp.,Rotalia sp., Siderolites calcitrapoides.

با توجه به گسترش چینه شناسی فرامینیفرا پلانکتونیک و حضور رخدادهای زیستی بیوزون های شناسایی شده سازند گورپی در چاه قطب آباد، در مقایسه با بیوزون ربازینسکی و کارن ( Robaszynski and Caron 1995) به شرح زیر می باشد :
1. Globotruncanita elevata Zone
این بیوزون از نوع Partial Range Zone و سن آن کامپانین پیشین می‌باشد. ربازینسکی و کارن
(Robaszynski and Caron 1995) این بیوزون را با آخرین ظهور Dicarinella asymetrica تا اولین ظهور Globotruncana ventricosa تعریف کرده اند. بیوزون فوق در چاه قطب آباد قابل شناسایی است. مرز زیرین این بیوزون در چاه قطب آباد با آخرین ظهور Dicarinella asymetrica از عمق 1355 متری و مرز بالایی این بیوزون با ظهور Globotruncana ventricosa تا عمق 1300 متری مشخص شده است. ضخامت این بیوزون در چاه قطب آباد 55 متر بوده و روزن‎بران همراه آن عبارتند از :
Globotruncanita stuartiformis, Globotruncanita elevata, Heterohelix striata, Hetrohelix globolusa, Macroglobigerinelloides bollii, Muricohedbergella holmdelensis, Marginotruncana sp., Macroglobigerinelloides ultramicrus, Rugoglobigerina rugosa,.
پرمولی سیلوا و ورگا (Premoli Silva and Verga, 2004) و وزیری مقدم و همکاران (1385) نیز به این بیوزون اشاره داشته اند.
2. Globotruncana ventricosa Zone
این‌بیوزون از نوع Interval Zone و سن آن اواخر کامپانین میانی‌بوده و با اولین ظهورGlobotruncana ventricosa تا اولین ظهور Radotruncana calcarata مشخص می‌شود (Robaszynski and Caron, 1995) این بیوزون در برش چاه قطب آباد با ضخامت 170 متر قابل شناسایی است و مرز زیرین بیوزون با ظهور Globotruncana ventricosa از عمق 1300 متری و مرز بالایی آن با ظهور Radotruncana calcarata تا عمق 1130 متری مشخص شده است. روزن بران این بیوزون عبارتند از :
Bolivinoides sp., Contusotruncana fornicata, Globotruncana bulloides, Globotruncanita stuartiformis, Globotruncanita elevata, , Globotruncana arca, Heterohelix globolusa, Heterohelix striata, Muricohedbergella holmdelensis, Macroglobigerinelloides bollii, Macroglobgerinelloides prairiehillensis, Muricohedbergella monmouthensis, Macroglobigerinelloides ultramicrus, Marssonell sp., Minouxia sp., Rotalia sp. Rugoglobigerina rugosa, Spiropelecta sp.

و پرمولی سیلوا و ورگا (Premoli Silva and Verga 2004) و وزیری مقدم و همکاران (1385) نیز به این بیوزون اشاره داشته اند.
Radotruncana calcarata Zone
این بیوزون از نوع Total Range Zone و سن آن اوایل کامپانین پسین بوده و با اولین ظهور Radotruncana calcarata تا انقراض این گونه مشخص می شود(Robaszynski and Caron 1995). این بیوزون در چاه قطب آباد قابل شناسایی بوده و ضخامت این بیوزون 30 متر است و مرز زیرین بیوزون با ظهور Radotruncana calcarata از عمق 1130 متری و مرز بالایی آن با انقراض این گونه در عمق 1100 متری مشخص شده است و روزن بران همراه آن عبارتند از :
Bolivina sp., Globotruncana bulloides, Globotruncanita stuartiformis, Globotruncana ventricosa, Heterohelix globolusa, Heterohelix striata, Muricohedbergella holmdelensis, Macroglobigerinelloides prairiehillensis, Macroglobigerinelloides bollii, Muricohedbergella monmouthensis, Marssonella sp., Minouxia sp., Pseudotextularia elegans, Quinqueloculina sp., Rugoglobigerina rugosa,
پرمولی سیلوا و ورگا (Premoli Silva and Verga 2004) و وزیری مقدم و همکاران (1385) نیز به این بیوزون اشاره داشته اند.
3. Globotruncanella havanensis Zone
این بیوزون از نوع Range Zone Partial و سن آن اواسط کامپانین پسین بوده و مرز زیرین بیوزن با انقراض Radotruncana calcarta و مرز بالایی این زون با ظهور Globotruncana aegyptiaca مشخص می شود (Robaszynski and Caron 1995).
این بیوزون در چاه قطب آباد قابل شناسایی بوده و ضخامت این بیوزون 40 متر بوده و مرز زیرین این بیوزون با انقراض Radotruncana calcarta در عمق 1100 متری و مرز بالایی آن با ظهور Globotruncana aegyptiaca در عمق 1060 متری مشخص شده است و روزن بران همراه آن عبارتند از :
Bolivinoides sp.,Globotruncana falsostruarti, Globotruncana bulloides, Globotruncanita stuartiformis, Globotruncanita stuarti, Globotruncana ventricosa, Heterohelix globolusa, Heterohelix striata, Macroglobigerinelloides bollii, Muricohedbergella monmouthensis, Marssonella sp. Rugoglobigerina rugosa,

پرمولی سیلوا و ورگا (Premoli Silva and Verga 2004) به این بیوزون اشاره داشته اند.
4. Globotruncana aegyptiaca Zone
این بیوزون از نوع Interval Range Zone بوده و سن آن براساس اواخر کامپانین پسین می باشد. مرز زیرین بیوزون با ظهور Globotruncana aegyptiaca و مرز بالایی آن با ظهور Gansserina gansseri مشخص شده است. ربازینسکی‌وکارن (Robaszynski and Caron 1995). ضخامت این بیوزون در چاه قطب آباد 135 متر است و مرز زیرین این بیوزون با ظهور Globotruncana aegyptiaca از عمق 1060 متری و مرز بالایی این بیوزون با ظهور Gansserina gansseri در عمق 925 متری مشخص شده است. روزن بران همراه آن عبارتند از :

Bolivina sp., Bolivinoides sp., Cibicides sp., Contusotruncana fornicata, Globotruncana falsostuarti, Globotruncanita stuarti, Globotruncana bulloides, Globotruncanita stuartiformis, Globotruncana lapparanti, Gglobotruncana ventricosa, Gavelinella sp., Heterohelix striata, Heterohelix globolusa, Macroglobigerinelloide prairiehillensis, Macroglobigerinelloides bollii, Marssonella sp., Minouxia sp., Rotalia sp., Rugoglobigerina rugosa.

پرمولی سیلوا و ورگا(Premoli Silva and Verga 2004) و وزیری مقدم و همکاران (1385) نیز به این بیوزون اشاره داشته اند.
5. Gansserina gansseri Zone.
این بیوزون در ربازینسکی و کارن (Robaszynski and Caron 1995) از نوع Interval Range Zone بوده و مرز زیرین این بیوزون از ظهور Gansserina gansseri و مرز بالایی آن تا ظهور Abathomphalus mayaroensis مشخص شده و سن آن اواخر کامپانین پسین تا ماستریشتین پیشین است. از آنجایی که در چاه قطب آباد Abathomphalus mayaroensis حضور ندارد، لذا مرز بالایی این بیوزون بر اساس انقراض Gansserina gansseri مشخص شده است زیرا انقراض این گونه می تواند نمایانگر بالاترین بخش سازند گورپی در برش چاه قطب آباد باشد. در ضمن گونه دیگری که بتوان براساس آن بالاترین بخش سازند گورپی را مشخص نمود، وجود ندارد. بنابراین در برش چاه قطب آباد این بیوزون از نوع total range zone معرفی شده است. ضخامت این بیوزون در برش چاه قطب آباد 29 متر و مرز زیرین این بیوزون با ظهور Gansserina gansseri از عمق 925 متری و مرز بالایی آن با انقراض این گونه تا عمق 896 متری مشخص شده است. روزن بران همراه آن عبارتند از:
Bolivina sp., Contusotruncana contusa, Globotruncantia conica,Globotruncantia stuarti, Heterohelix striata, Minouxia sp., Rotalia sp.,
این بیوزون را می‌توان با بیوزون Gansserina gansseri ربازینسکی‌و کارن (Robaszynski and Caron 1995) قابل مقایسه دانست. پرمولی سیلوا و ورگا( Premoli Silva and Verga 2004 ) و وزیری مقدم و همکاران (1385) نیز به این بیوزون اشاره داشته اند.
لازم به توضیح است که بیوزون های 1 ، 2 ، 3 ، 4 ، 5 تا بخش زیرین بیوزون 6 که در بالا معرفی شده قابل مقایسه با بیوزون Globotruncanita elevata وایند (Wynd 1965) و بیوزون بخش بالایی 6 قابل مقایسه با بیوزون Globotruncanita stuarti- Pseudotextularia varians assemblage zone وایند (Wynd 1965) می باشد.
7. Omphalocyclus macroporus, Loftusia sp., assemblage zone.
زون تجمعی فوق با ضخامت 105 متر و با سن ماستریشتین مطابق با بیوزون شماره 37 وایند(Wynd 1965)، معرف سازندهای تاربور و ساچون بوده، مرز زیرین این بیوزون از عمق 895 متری و ادامه آن تا سازند ساچون
می باشد.
روزن بران بنتونیک همراه این بیوزون عبارتند از :
Gavelinella sp., Marssonella sp., Bolivinoides sp., Quinqueloculina sp., Rotalia sp., Minouxia sp., Bolivina sp., Cibicides sp., Siderolites calcitrapoides, Loftusia sp., Omphalocyclus macroporus.

مقایسه بیوزوناسیون ربازینسکی و کارن (Robaszynski and Caron 1995) و وایند (Wynd 1965) نشان می دهد که در وایند برای کامپانین فقط یک بیوزون معرفی کرده است. در حالی که بیوزون ربازینسکی و کارن (Robaszynski and Caron 1995) برای کامپانین پیشین Globotruncanita elevata و برای کامپانین میانی بیوزون Globotrunacana ventricosa و برای اوایل کامپانین پسین بیوزون Radotruncana calcarata و همچنین برای اواسط کامپانین پسین بیوزون Globotruncanella havanensis و برای اواخر کامپانین پسین بیوزون Globotruncana aegyptica و برای اواخر کامپانین پسین تا ماستریشتین پیشین بیوزون Gansserina gansseri را معرفی کرده است. در برش چاه قطب آباد بیوزون Globotruncanita elevata وایند (Wynd 1965) قابل مقایسه با بیوزون های Globotruncanita elevata، Globotrunacana ventricosa، Radotruncana calcarata و Globotruncanella havanensis، Globotruncana aegyptica ، (Robaszynski and Caron, 1995) می‌باشد. همچنین بیوزون Globotruncanita stuarti - Pseudotextularia varians وایند (Wynd 1965) قابل مقایسه با بیوزون‌ Gansserina gansseri، ربازینسکی و کارن (Robaszynski and Caron 1995) است. لازم به توضیح است که بیوزون Abathomphalus mayaroensis در چاه قطب آباد تشخیص داده نشد. زیرا با کم عمق شدن حوضه، سازند تاربور جایگزین سازند گورپی شده است که تفاوت نوع رخساره و محتویات فسیلی سازند تاربور و سازند گورپی احتمالا نشانه ناپیوستگی بین دو سازند تاربور و گورپی می باشد.

نتایج
مطالعه و بررسی نهشته های سازند گورپی و سازند تاربور در برش چاه قطب آباد نشان می دهد که سازند گورپی در برش چاه قطب آباد با لیتولوژی سنگ آهک رسی محتوی 15 جنس و 28 گونه از روزن بران پلانکتونیک و سازند تاربور در برش چاه قطب آباد با لیتولوژی سنگ آهک و سنگ آهک دولومیتی محتوی 10 جنس و 10 گونه از روزن بران بنتونیک می باشد.
برپایه حضور گونه‌های شاخص و مطالعات چینه نگاری زیستی و مقایسه با بیوزوناسیون‌های ربازینسکی و کارن (Robaszynski and Caron 1995) 6 بیوزون برای رسوبات کامپانین- ماستریشیتن سازند گورپی معرفی شد و بر اساس مقایسه با بیوزوناسیون وایند (Wynd 1965) 2 بیوزون برای سازند گورپی مشخص شد. همچنین برای سازند تاربور نیز یک بیوزون منطبق بر بیوزون 37 وایند (Wynd 1965) تشخیص داده شد. سن سازند گورپی در چاه قطب آباد کامپانین تا ماستریشتین و سن سازند تاربور ماستریشتین تعیین شد.

 

 



 
1- امیری بختیار، ح.، 1386، مطالعه لیتو استراتیگرافی و بیواستراتیگرافی سازند تاربور در ناحیه فارس: رساله دکتری، دانشگاه شهید بهشتی.
2- پروانه نژاد شیرازی، م.، 1380، میکرواستراتیگرافی زمین های کرتاسه در منطقه زاگرس (فارس داخلی) در محور شیراز- دهبید با نظر خاصی بر الگها: رساله دکتری، دانشگاه شهید بهشتی.
3- طبائی، م.، وزیری مقدم، ح.، و  ع.، رشیدی، 1384، بیواستراتیگرافی نهشته های مرز سازندهای گورپی و تاربور در نواحی بروجن و سمیرم: مجله دانشگاه تهران، جلد 31، ش 2، صفحات 197-181.
4- درویش زاده، ب.، و همکاران، 1385، بیواستراتیگرافی فرامینیفرا پلانکتونیک در مرز بین کرتاسه و ترشیری در جنوب غرب ایران، مجله علوم ایران، ش 18 ، صفحه 139 تا 149.
5- کاملی ازان ، ا .، امیری بختیار، ح  و ح.، وزیری مقدم، 1385، مطالعه بیواستراتیگرافی سازند گورپی در شمال لالی (خوزستان)،  بیست و دومین گردهمایی علوم زمین، سازمان زمین شناسی کشور، صفحات 184 تا 186.
6- کلانتری، ا.، 1371، سنگ چینه ای و رخساره های میکروسکوپی زاگرس آزمایشگاه زمین شناسی نشریه شماره 12 شرکت ملی نفت ایران اکتشافات تهران.
7- وزیری مقدم، ح.، کاملی، ا.،  و م.، قیامی، 1385، مقایسه چینه نگاری زیستی سازند گورپی در مقطع تیپ (شمال غرب مسجد سلیمان) و سبزه کوه (جنوب غرب بروجن)، دانشگاه تربیت معلم.
 
8- Bolli, H. M., 1951, The genus Globotruncana in Trinidad, B.W. I., J. Notes on occurrence, nomenclature and relationships between species: Journal of Paleontology, v. 25, p. 187-189.
9- Brotzen, F., 1934, Foraminifera aus dem Senon Palästinas Zeitschrift des deutschen Vereins zur Erforschung Palästinas, v.57, p. 28-72.
10- Caron, M., 1985, Cretaceous planktic foraminifera, In: H. M. Bolli, J.B. Saunders and K. Perch-Nielsen (Eds.) Plankton stratigraphy. CambridgeUniversity Press.
11- Cushman, J. A., 1933, Foraminifera their classification and economic use. Cushman laboratory for foraminiferal research. Special publication. no.4, p.1-349.
12- Cushman, J. A. 1926, Some foraminifera from the Mendez shale of Eastern Mexico. Cushman laboratory for foraminiferal research. Special publication. no. 2, p. 16-28.
13- Dalbiez, F., 1955, The genus Globotruncana in Tunisia: Micropaleontology, v.1, p. 161-170.
14- Ehrenberg, C. G., 1843,Verbreitung and Einfluss des microskopichen Lebens in sid –und Nord- Amerika. Abhandlungen der k. preuss. Académie der Wissenchaften phys.-math. Kl. (1841), v. 1, p. 291-446.
15- Ghasmi- Nejad, E., Hobbi, M. H., and P., Schioler, 2006, Dinoflagellate and foraminiferal biostratigraphy of the Gurpi Formation (Upper Santonian- Upper Maastrichtian), Zagros Mountains, Iran: Cretaceous Research.
16- James,G. A., and J.G., Wynd, 1965, Stratigraphy nomenclature of the Iranian, Oil Consortium Agreement Area, Report No.1027.
17- Loeblich, A. R., and H., Tappan, 1988, Foraminiferal Genera and their classification. Van Nostrand Reinhold Company. New York. 2, v. 97, pls. 847. New York.
18- Lamark, J. B., 1812, Exteriat du cours zoologie du mus’eum d’ Histoire Naturella sur Les animaux invertebres. Paris : d’Hautel, p.1-127.
19- Lamark, J. B., 1967, An aspect of Ompholocyclus macroporus, v.13, no.3, p.369-380, pls. 1-4. Istanbul UniversityTurkey.
20- Nakkady, S. E., 1950, A new foraminifera fauna from the Ensa shale and Upper Cretaceous chalk of Egypt. Journal of Paleontology. V.34, p.675-692.
21- Olsson, R., 1964, Late Cretaceous planktonic foraminifera from New Jersey and Delaware. Micropaleontology, v.10, p.157-188.
22- Pessango, E. A., Jr ., 1967, Upper Cretaceous planktonic foraminifera from the western Gulf Coastal plain. Palaeontogr. v. 5, p. 259-441.
23- Plummer, H. T., 1931, Some Cretaceous foraminifera in Texasuniversity of Texas, Bulletin 3101, p.109-203.
24- Plummer, H. J., 1926, Foraminifera of the Middway formation in Texas University of Texas Bulletin, v. 2644, p. 1-266.
25- Postuma, J. A., 1971, Manual of Planktonic Foraminiferal, Elsevier, 420p.
26- Premoli Silva and Verga., 2004, Practical manual of Cretaceous planktonic foraminifera.
27- Robaszynski, F., and M., Caron, 1995, Foraminifères planktoniques du Crétacé: commentaire de la zonation Eruope- Méditerranée, Soc Géol. France, v. 166, p. 681 -692.
28- Rzehak, A., 1895, Ueber enigige merkwüdige foraminifera aus dem Osterrichischen Tertiär Annalen des K.K. naturhischen Hofmusemus, v. 10, p.213-230.
29- Sigal, J., 1952, Contribution a une monographie des Rosalines. L’spece Rotalipora appenica (O.Renze 1936), origine phyletique et taxinomie. Proceedings of the 1st International Conference on planktonic Microfossils, v. 2, p. 622-639.
30- Sliter, W. V., 1989, Biostratigraphic zonation for Cretaceous planktonic foraminifers examined in thin section: Journal of Foraminiferal Research, v. 19, No. 1.
31- Vaziri  Moghadam, H., 2005,  Microfacies paleoenvironment and sequence stratigraphy of the Tarbur formation in Kharaman area, SW Iran, Carbonates and Evaporates, v.20, no.2 , p.131-137.
32- Volger, J., 1941, Ober-Jura and Kreide von Misol (Niderländisch- Ostindien). Paleongraphica, 4 (suppl.), p. 243-293.
33- Voorwijk, G.H., 1937, Foraminifera from the upper Cretaceous of Habana, Cuba. Proc. Koninkl. Nedrel. Akad.
34- White, M.P., 1928, Some index foraminifera of the Tampico embayment area. Part 2. Journal of Paleontology., v.2, p.280-313.
35- Wynd, J.G., 1965, Biofacies of the Iranian Oil Consortium Agreement Area, Report No.1082.