Document Type : Research Paper
Authors
University of Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
سازند دلیچای معرف نخستین واحد سنگی از رسوبات دریایی ژوراسیک البرز است که مجموعه جانوری متنوعی شامل آمونیت، بلمنیت، دوکفهای، براکیوپود، خارپوست، اسفنج، بریوزوئر و فرامینیفر دارد (Stöcklin 1972; Sussli 1976; Nabavi & Seyed-Emami 1977; Alavi-Naini et al. 1982; Schairer et al. 1991; Shahrabi 1994; Seyed-Emami et al. 1985, 1989, 1995, 1996; Makvandi 2000; Tutunchi 2001; Shafeizad et al. 2002; Shafeizad & Seyed-Emami 2005; Alvani 2006; Shams 2007; Niknahad 2007; Vaziri et al. 2008, 2011) و با بررسی لایههای شیلی سازند یادشده مطالعههای متعددی دربارۀ محتوای پالینولوژی آن انجام شده است (Wheeler & Sarjeant 1990; Khaki 2001; Ghasemi- Nejad & Khaki 2002; Farisi Kermani 2003; Ghasemi-Nejad et al. 2008; Sajjadi et al. 2009; Hashemi Yazdi 2008, 2015; Sabbaghiyan 2009; Orak 2010;Ghasemi-Nejad et al. 2012; Mafi et al. 2013; Dehbozorgi et al. 2013; Boroumand et al. 2011, 2013; Dehbozorgi 2013; Navidi 2013; Saadati Jafarabadi et al. 2013; Skupien et al. 2015; Hashemi-Yazdi et (al. 2015. سازند دلیچای با ریختشناسی نسبتاً پست و رنگ سبز از نهشتههای دریاچهای- مردابی تیرهرنگ زیرین (گروه شمشک) و ردیفهای کربناتۀ ضخیملایۀ بالایی (سازند لار) متمایز میشود (Aghanabati 2010, 2014). هدف مطالعۀ حاضر تعیین سن نسبی سازند دلیچای بر اساس داینوسیستها و بازسازی محیط دیرینۀ آن بر اساس دادههای پالینولوژی است.
موقعیت جغرافیایی و راههای ارتباطی برش چینهشناسی مطالعهشده
برش چینهشناسی گویداغ در غرب هشترود و در 14 کیلومتری جنوبشرقی مراغه، در عرض جغرافیاییN 37⁰ 16′ 47/1″ و طول جغرافیاییE 46⁰ 16′ 59/6″ قرار دارد (شکل 1). برای دسترسی به این برش چینهشناسی در 8 کیلومتری جادۀ مراغه به هشترود به جادۀ فرعی روستای خلیفه کندی میرسیم و پساز گذر از روستای یادشده و طی 9 کیلومتر در جادۀ خاکی به روستای گویدره پایین میرسیم؛ برش چینهشناسی مطالعهشده در 2 کیلومتری شمال این روستا در کوه گویداغ واقع شده است.
شکل 1- موقعیت جغرافیایی و راههای دسترسی به سازند دلیچای در برش چینهشناسی گویداغ، جنوبشرقی مراغه
روش کار
برش چینهشناسی گویداغ با 198 متر ضخامت بهمنظور تعیین سن و بازسازی محیط دیرینۀ سازند دلیچای در البرز غربی انتخاب شد. برش یادشده با یک لایۀ آهکی بسیار نازکلایه آغاز میشود که با لایههای شیل آهکی و شیل نازکلایه و تناوبی از لایههای آهک متوسطلایه با میانلایههای شیل آهکی و آهک شیلی دنبال میشود. از 60 متر به بالا یک لایه مارن و به دنبال آن تناوبی از لایههای آهک متوسطلایه با میانلایههای شیل آهکی و آهک شیلی تا 117 متری برش چینهشناسی مشاهده میشوند و پسازآن، لایههای آهکی تا انتهای برش چینهشناسی دیده میشوند.
مرز زیرین سازند دلیچای با سازند شمشک بهعلت نبود شواهد ناپیوستگی ازجمله خاک دیرینه، ترکهای گلی، افق کنگلومرایی کوارتزی سفیدرنگ و قلوههای لیمونیتی بهشکل تدریجی در نظر گرفته شد و ظهور شیلهای سبز- خاکستری و لایههای آهکی مبنای شروع سازند دلیچای قرار گرفت. مرز بالایی آن با سازند لار نیز بهشکل تدریجی و با حذف لایههای شیلی و مارنی و شروع آهک چرتدار تعیین شد. برای انجام مطالعههای پالینولوژی، 23 نمونه از افقهای مناسب این سازند (شامل شیل، شیل آهکی و مارن) و 2 نمونه از بخش انتهایی سازند شمشک برداشت شد؛ سپس آمادهسازی (Maceration) نمونهها در آزمایشگاه به روش فیپس و پلیفورد (Phipps & Playford 1984) انجام و در مجموع 75 اسلاید پالینولوژی تهیه شد. اسلایدهای تهیهشده با لنزهای 40 و 100 میکروسکوپ نوری مطالعه شدند و عکسبرداری از نمونهها با لنز 100 میکروسکوپ و استفاده از روغن ایمرسیون (Immersion Oil) به کمک دوربین دیجیتالی انجام شد. پساز شناسایی پالینومورفها، گسترش چینهشناسی داینوسیستهای موجود در اسلایدهای پالینولوژی مشخص شد و پالینوزونهای تعیینشده در برش چینهشناسی گویداغ با پالینوزونهای معرفیشده در ایران و سایر نقاط دنیا مقایسه شدند. بهمنظور انجام مطالعههای آماری و ترسیم نمودارهای مقایسهای برای بازسازی محیط دیرینۀ سازند دلیچای، 15 میدان دید از هر اسلاید بهطور اتفاقی انتخاب و با لنز 10 مطالعه شد. عناصر پالینولوژی ازجمله سیست داینوفلاژلهها (Dinoflagellate cysts)، اسپورها (Spores)، پولنها (Pollen (grains، خردههای چوب دیرینه، کوتیکول، مواد ارگانیکی بیشکل (Amorphous Organic Matter (AOM))، پوستۀ داخلی فرامینیفرها (Foraminiferal test lining) و اکریتارکها (Acritarchs) بهطورجداگانه شمارش و از یکدیگر تفکیک شدند و سپس نمودار درصد فراوانی هریک از آنها در طول ستون چینهشناسی رسم شد. برای بررسی شرایط محیط دیرینۀ حوضۀ رسوبی مطالعهشده، درصد فراوانی نسبی سه گروه اصلی عناصر پالینولوژیکی (مواد ارگانیکی بیشکل، پالینومورفهای دریایی (Marine Palynomorphs (MP)) و فیتوکلاستها (Phytoclast (PH)) محاسبه و نتایج بهمنظور تعیین پالینوفاسیس به دیاگرام تایسون (Tyson 1993) منتقل شد. باتوجهبه اینکه گاهی در تعیین محیط دیرینه برای یک پالینوفاسیس بیش از یک محیط رسوبی در نظر گرفته میشود، برای تعیین دقیقتر محیط دیرینه از نسبت مواد ارگانیکی بیشکل به پالینومورفهای دریایی (AOM/MP)، نسبت پالینوماسرالهای تیرۀ همبعد (Equidimensional Opaque (palynomaceral (P1) به پالینوماسرالهای تیرۀ تیغهایشکل (Blade-shape Opaque palynomaceral (P2)) (P2/P1)، نسبت مواد ارگانیکی شفاف (Transparent Amorphous (Organic Matter (TAOM) به تیره (Opaque Amorphous (Organic Matter (OAOM) (TAOM/OAOM)، نسبت فیتوکلاستها به پالینومورفهای دریایی (PH/MP) نیز استفاده شد. بررسی و مقایسۀ عوامل یادشده، میزان انرژی، اکسیژن و میزان رسوبگذاری محیط دیرینه را نشان میدهد.
پالینواستراتیگرافی
سازند دلیچای در برش چینهشناسی گویداغ حاوی مجموعهای ازپالینومورفها شامل سیست داینوفلاژلهها (Dinoflagellate cysts) ، میوسپورها (Miospores)، آستر داخلی فرامینیفرها (Foraminiferal test linings)، اکریتارکها (Acritarchs)، اسکلوکودونتها (Scolecodonts) و اسپورهای قارچ است. با مطالعۀ اسلایدهای پالینولوژی، 85 گونه داینوفلاژله (متعلق به 43 جنس) به سازند دلیچای و 21 گونه (متعلق به 17 جنس) به دو نمونۀ انتهایی سازند شمشک مربوط هستند (شکل 2 و PLATES 1, 2). بر اساس پراکندگی چینهشناسی داینوفلاژلههای موجود در برش چینهشناسی یادشده و مطابق با پالینوزونهای رسمی، سه پالینوزون و یک زیرزون معرفی شد که عبارتند از:
1) Cribroperidinium crispum Total Range Biozone: این بایوزون بر اساس نخستین (FAD) و آخرین حضور (LAD) گونۀ (Cribroperidinium crispum) Acanthaulax crispa تعریف شده است. بایوزون یادشده از قاعدۀ برش چینهشناسی تا نمونۀ شمارۀ 4 (21 متری قاعدۀ برش چینهشناسی) را دربرمیگیرد. این بایوزون معرف باژوسین پیشین تا پسین (Riding & Thomas 1992) و باژوسین پسین (Woollam & Riding (1983 در انگلستان است؛ علاوهبراین، وجود گونۀ کلیدی باژوسین پسین Meiourogonyaulax valensiiنیز تأییدکنندۀ سن یادشده است (Riding & Thomas 1992).
گونههای Nannoceratopsis pellucida، N. spiculata وN. gracilisدر این بایوزون بهوفور حضور دارند و سایر گونههای این بایوزون عبارتند از:
Aldorfia aldorfensis, Apteodinium sp.,
A. warringtonii, Barbatacysta pilosa,
B. sp., Carpathodinium predae, Chytroeisphaeridia chtroeides, Circulodinium densebarbatum, Cleistosphaeridium sp., Cometodinium jurassicum, Conosphaeridium sp., Cribroperidinium perforans,
C.sp., Ctenidodinium continuum, C. cornigera,
C. ornatum, C. tenellum, Dichadogonyaulax sellwoodii, Ellipsiodictyum cinctum, Endoscrinium luridum, E.sp., Epiplosphaera sp., Escharisphaeridia pocockii, Glossodinium dimorphum, Gonyaulacysta centriconnata, G. eisenackii, G. jurassica,
G. pectinigera, Kalyptea stegasta, Lanterna sportula, Leptodinium subtile, Meiourogonyaulax caytonensis, M. planoseptata, Mendicodinium groenlandicum, Nannoceratopsis raunsgardii, N. senex, Pareodinia sp. cf. P. granuloperforata, P. ceratophora, P. halosa,
P. prolongata, P. sp., Pilosidinium sp., Prolixosphaeridium granulosum, Rhynchodiniopsis angulosa, Scrinodinium sp., Sentusidinum villersense, S. sp., Sirmiodiniopsis orbis, S. sp., Trichodinium sp., Tubotuberella apatella, T. dangeardii, T. sp., Valensiella ovulum, V. vermiculata.
2) Dichadogonyaulax sellwoodii Interval Biozone: این بایوزون با آخرین حضور گونۀ کلیدی Cribroperidinium crispum و آخرین حضور گونۀ Ctenidodinium combazii به سن باتونین تا کالووین پیشین مشخص میشود. این بایوزون با ضخامت 65/90 متر در فاصلۀ بین آخرین حضور گونۀ Cribroperidinium crispum در نمونۀ شمارۀ 4 (21 متری از قاعدۀ برش چینهشناسی) و آخرین حضور گونۀ Ctenidodinium combazii در نمونۀ 22 (65/111 متری از قاعدۀ برش چینهشناسی) قرار گرفته است. مرز بین باتونین و کالووین پیشین باتوجهبه آخرین حضور گونۀ Ctenidodinium combazii و نخستین حضور گونههای شاخص کالووین مانند Compositosphaeridium polonicum در نمونۀ شمارۀ 22 (65/111 متری از قاعدۀ برش چینه شناسی) قرار داده شد.
بایوزون یادشده با پالینوزون Ctenidodinium sellwoodii Zone مربوط به شمالغربی اروپا (Riding & Thomas 1992; Poulsen & Riding 2003) و Ctenidodinium combazii- Ctenidodinium sellwoodii Zone انگلستان (Woollam & (Riding 1983 منطبق است.
داینوسیست Dichadogonyaulax sellwoodiiگونۀ شاخص باتونین- کالووین پیشین در انگلستان و مصر است (Riding 1987) و حداکثر محدودۀ زمانی Ctenidodinium combaziiنیز در کالووین پیشین قرار دارد(Riley & Fenton 1982; Riding & Thomas 1992; Smelror & Dietl 1994; Riding (& Hubbard 1999. این گونه همچنین از کالووین پیشین پرتغال (Smelror et al. 1991) نیز گزارش شده است.
گونههای مختلف Ctenidodinium در بایوزون یادشده دارای فراوانی بسیاری هستند و بجز گونههای Cribroperidinium crispum، C. perforans،Circulodinium densebarbatum،Nannoceratopsis spiculata،N. raunsgardii،Sirmiodiniopsis orbis،Meiourogonyaulax valensii،Cometodinium jurassicum،Glossodinium dimorphum،Aldorfia aldorfensis،Apteodinium warringtonii،Pareodinia halosa،Scrinodinium sp.، Trichodinium sp. و Prolixosphaeridium granulosumسایر گونههای بایوزون اول در این بایوزون نیز حضور دارند. همچنین نخستین حضور گونههای زیر در این بایوزون قرار دارد:
Mancodinium semitabulatum, Cleistosphaeridium lumectum, Epiplosphaera areolate, E. gochtii,
E. reticulspinosa, Downiesphaeridium polytrichium, Ctenidodinium combazii, Prolixosphaeridium anasillum, Tubotuberella rhombiformis, Gonyaulacysta dentate, G. dualis, Chalmydophorella wallala, Systematophora sp., Pareodinia antennata, Conosphaeridium striatoconum, Compositosphaeridium sp., Mendicodinium mataschenensis.
زیرزون a (Subzone a): بایوزون Dichadogonyaulax sellwoodii Interval Biozoneشامل یک زیرزون به نام a (به سن باتونین پیشین تا میانی) است. زیرزون یادشده در حدفاصل آخرین حضور Cribroperidinium crispum و آخرین حضور Carpathodinium predae قرار دارد (Riding & Thomas 1992). زیرزون a با زیرزون DSJ15 قابلانطباق است که بخشی از بایوزون Ctenidodinium sellwoodii Zone مربوط به شمالغربی اروپا (Poulson & Riding 2003) است. این زیرزون به ضخامت 10/15 متر در فاصلۀ بین آخرین حضور Cribroperidinium crispum در نمونۀ شمارۀ 4 (21 متری از قاعدۀ برش چینهشناسی( و آخرین حضور Carpathodinium predaeدرنمونۀ 8 (10/36 متری از قاعدۀ برش چینهشناسی) قرار دارد و مشخصکنندۀ باتونین پیشین تا میانی است.
3) Ctenidodinium continuum Interval Biozone?: اگرچه بایوزون یادشده بر مبنای فاصلۀ بین آخرین حضور گونۀ Ctenidodinium combazii و نخستین حضور Scriniodinium crystallinum معرفی شده است (Riding & Thomas 1992)، در برش چینهشناسی گویداغ بهعلت نبود گونۀ Scriniodinium crystallinum تنها انقراض گونۀ Ctenidodinium combazii مدنظر قرار گرفته است. احتمالاً باتوجهبه نبود شواهد ناپیوستگی مانند گسل، خاک دیرینه و غیره و درنظرگرفتن نخستین حضور فسیلهای همراه شاخص کالووین مانند Adnatosphaeridium caulleryi و Compositosphaeridium polonicum که بهفراوانی در این بایوزون مشاهده میشوند میتوان این زون را معرفی کرد.
بایوزون یادشده با Ctenidodinium continuum Interval Biozone (Riding & Thomas 1992) و Ctenidodinium continuum Zone (Poulsen & Riding 2003) مربوط به شمالغربی اروپا منطبق است. همچنین این بایوزون با Ctenidodinium ornatum- Ctenidodinium continuum Zone معرفیشده در انگلستان (Woollam & Riding 1983) متعلق به کالووین پیشین- میانی مطابقت دارد.
این بایوزون از نمونۀ شمارۀ 22 (65/111 متری از قاعدۀ برش چینهشناسی) تا نمونۀ شمارۀ 23 (117 متری از قاعدۀ برش چینهشناسی) به ضخامت 35/5 متر به سن کالووین پیشین تا میانی را شامل میشود.
نخستین حضور گونههای Adnatosphaeridium caulleryi،Compositosphaeridium polonicum، Oligosphaeridium sp.، Rhynchodiniopsis sp.، Surculosphaeridium sp.، Systematophora penicillata، Surculosphaeridium vestitum وStephanolatron sp. در این بایوزون دیده میشود و دیگر گونههای همراه بایوزون یادشده عبارتند از:
Apteodinium sp., Barbatacysta pilosa, B.sp., Chalmydophorella wallala, Chytroeisphaeridia chtroeides, Cleistosphaeridium lumectum, C. sp., Compositosphaeridium sp., Conosphaeridium striatoconum, C. sp., Ctenidodinium continuum,
C. cornigera, C. tenellum, Dichadogonyaulax sellwoodii, Downiesphaeridium polytrichium, Ellipsiodictyum cinctum, Epiplosphaera areolate,
E. gochtii, E. reticulspinosa, E. sp., Escharisphaeridia pocockii, Gonyaulacysta centriconnata, G. dualis,
G. jurassica, G. pectinigera, Kalyptea stegasta, Lanterna sportula, Leptodinium subtile, Meiourogonyaulax caytonensis, Mendicodinium mataschenensis, Nannoceratopsis gracilis,
N. pellucida, N. senex, Pareodinia sp. cf.
P. granuloperforata, P. ceratophora, P. sp., Sentusidinium sp., Systematophora sp., Tubotuberella apatella, T. rhombiformis, Valensiella ovulum,
V. vermiculata.
گفتنی است بهعلت آهکیبودن لایهها در 81 متر انتهایی برش چینهشناسی گویداغ (117 متری تا 198 متری از قاعدۀ برش چینهشناسی) پالینومورفی مشاهده نشد.
درمجموع، سن سازند دلیچای در برش چینهشناسی گویداغ بر اساس داینوسیستهای شاخص باژوسین پسین- کالووین تعیین شد.
مقایسۀ پالینوزونهای برش چینهشناسی مطالعهشده از سازند دلیچای با پالینوزونهای همزمان در سایر نقاط ایران
برومند (1392) از برش چینهشناسی طالو (در شمالشرقی دامغان) یک پالینوزون محلی
Ctenidodinium combazii/Ctenidodinium ornatum Acme-zone علاوهبر دو پالینوزون رسمی 1 و 2 شناساییشده در برش مطالعهشده معرفی کرده است.
شکل 2- پالینوزونها و گسترش چینهشناسی داینوسیستهای سازند دلیچای در برش چینهشناسی گویداغ
قاسمینژاد و همکاران (Ghasemi-Nejad et al. 2012) برای سازند دلیچای در برش چینهشناسی راهبند مهدیشهر (البرز مرکزی)، دهبزرگی (1392) در برش چینهشناسی شرف (البرز مرکزی)، هاشمی یزدی (1394) در برشهای چینهشناسی یونجهزار، پل دختر و بلو (البرز مرکزی) و برشهای چینهشناسی لوان، طالو و تپال (البرز شرقی) سه بایوزون Cribroperidinium crispum Total Range Biozone )باژوسین پسین(، Dichadogonyaulax sellwoodii Interval Biozone (باتونین- کالووین پیشین(، Ctenidodinum continuum Interrval Biozone (کالووین پیشین تا میانی) و یک زیرزون (Subzone a) به سن باتونین پیشین تا میانی شناسایی کردهاند که مشابه بایوزونهای برش چینهشناسی گویداغ هستند.
مافی و همکاران (Mafi et al. 2013) در نهشتههای سازند دلیچای در رشتهکوههای بینالود شمالشرق ایران، یک بایوزون رسمی به نام Ctenidodinium tenellumAcme biozone (آکسفوردین پیشین) علاوهبر سه پالینوزون رسمی شناساییشده در برش چینهشناسی مطالعهشده شناسایی کردند )جدول 1).
مقایسۀ داینوسیستهای برش چینهشناسی مطالعهشده با داینوسیستهای همزمان در سایر نقاط دنیا
مقایسۀ داینوسیستهای برش چینهشناسی مطالعهشده با داینوسیستهای گزارششده از نهشتههای انگلستان (Woollam & Riding 1983; Riding & Thomas 1992)، فرانسه (Smelror & Leereveld 1989; Fauconnier 1995; Burkhardt & (Monteil 1997، اسپانیا (Smelror et al. 1991)، شمالغربی اروپا (Smelror 1993; Poulsen & Riding 2003)، لهستان (Barski 2012)، جنوب پرتغال (Borges et al. 2011)، روسیه (Smelror 1987)، چین (Mao & Bian 2000)، قطر (Ibrahim et al. 2003)، دانمارک (Lund & Pedersen 1985)، استرالیا (Riding et al. 2010; Mantle & Riding 2012)، مصر (Mahmoud & Moawad 2000; El Beialy et al. 2002; Atawy 2009; Zobaa et al. 2013; Ied & Lashin 2016)، لیبی (Thusu (& Vigran 1985، آرژانتین (Riding et al. 2011)، شمال سیبری (Beisel et al. 2002) و شرق کانادا(Bujak & Williams
(1977 تطابق زیاد رسوبات همزمان در این نقاط را نشان میدهد (پالینوزونهای معرفیشده در برخی نقاط نامبرده در جدول 1 آمده است).
جدول 1- مقایسۀ پالینوزونهای سازند دلیچای در برش چینهشناسی گویداغ با سایر نقاط ایران و جهان (اقتباس از دهبزرگی 1392؛ هاشمی یزدی 1394 با تغییرات)
محیط رسوبی دیرینه
استفاده از عناصر پالینولوژی بهمنظور تفسیر محیط دیرینه و تغییرات سطح آب دریا اهمیت بسزایی دارد. برای تعیین محیط رسوبی، ابتدا درصد فراوانی سه گروه اصلی پالینولوژی (Phytoclast, Marine Palynomorph, AOM) محاسبه شد، نتایج به دیاگرام تایسون (Tyson 1993) منتقل شدند و درمجموع رخسارههای II، VI، IVa و IX شناسایی شدند (شکل 3)؛ همچنین نمودار فراوانی سایر عناصر پالینولوژی رسم (شکل 4) و محیط دیرینۀ سازند دلیچای در برش چینهشناسی گویداغ بررسی شد.
- پالینوفاسیس II
این نوع پالینوفاسیس در برش چینهشناسی گویداغ در حدفاصل نمونههای 3 تا 6 (ضخامت 3/3 تا 25/29 متری)، 9 تا 13 (ضخامت 5/49 تا 59 متری) و 19 تا 22 (ضخامت 92 تا 101 متری) دیده میشود. در این رخساره، درصد فیتوکلاست نمونهها بین 5/66 تا 81 درصد است، پالینومورفهای دریایی دارای کمترین مقدار (حداکثر تا 3/8 درصد) و مواد ارگانیکی بیشکل (AOM) کمتر از 35 درصد هستند. پالینوفاسیس نوع II بیانکنندۀ محیط دیرینۀ کمعمق حاشیهای و کماکسیژن است و درکل زیادبودن نسبت اجزای قارهای به اجزای دریایی نشاندهندۀ محیط رسوبگذاری نزدیک به منشأ است (شکل 4). حضور هرچند اندک پالینومورفهای دریایی معرف این است که شرایط دیرینۀ محیطی کاملاً بدون اکسیژن نبوده است (Van der Zwan 1990) (شکل 4).
- پالینوفاسیس IVa
این پالینوفاسیس در حدفاصل نمونههای 1 تا 3 (3/3 متر قاعدهای)، 6 تا 9 (ضخامت 25/29 تا 5/49 متری) و 22 تا 23 (6 متر انتهایی) برش چینهشناسی گویداغ پیشنهاد میشود. در این پالینوفاسیس میزان مواد ارگانیکی بیشکل (16 تا 29 درصد) و فیتوکلاستها (54 تا 73 درصد) کاهش و تنوع و فراوانی سیست داینوفلاژلهها (10 تا 22 درصد) افزایش مییابد. این نوع پالینوفاسیس نشاندهندۀ تهنشست رسوبات در محیط دریایی باز و کمعمق است که ممکن است محدودۀ گذر از نواحی نزدیک منشأ حوضه بهسوی نواحی عمیق حوضه نیز باشد.
- پالینوفاسیس VI
این نوع پالینوفاسیس در حدفاصل نمونههای 13 تا 16 یعنی در ضخامت 59 تا 68 متری برش چینهشناسی گویداغ مشاهده میشود. میزان حضور فیتوکلاست در این رخساره نسبت به پالینوفاسیس نوع IVa کمتر (41 تا 60 درصد) است، هرچند هنوز مهمترین اجزای تشکیلدهندۀ عناصر پالینولوژی در نمونههای یادشده به شمار میرود. در این نوع پالینوفاسیس، حداکثر میزان پالینومورفهای دریایی به 8 درصد کاهش و میزان مواد ارگانیکی بیشکل (AOM) افزایش (37 تا 58 درصد) یافته است؛ این تغییرات عمیقترشدن نسبی حوضۀ رسوبی را نشان میدهد. طبق نظر تایسون (Tyson 1993) محیط رسوبگذاری این رخساره یک محیط کمعمق ساحلی تا شلف نزدیک به منشأ با اکسیژن کم است (شکل 3).
- پالینوفاسیس IX
این نوع پالینوفاسیس حدفاصل نمونههای 16 تا 19 یعنی ضخامت 68 تا حدود 92 متری برش چینهشناسی یادشده را شامل میشود. در این پالینوفاسیس میزان فیتوکلاست بهشدت کاهش (6 تا 13 درصد) یافته و در مقابل میزان مواد ارگانیکی بیشکل (AOM) بهشدت افزایش (بیش از 90 درصد) یافته است. مقدار پالینومورفهای دریایی نیز کمتر از 2/0 درصد است. محیط رسوبگذاری این رخساره محیط دور از ساحل تا شلف دریایی با اکسیژن بسیار کم تا بدون اکسیژن است (شکل 3).
درمجموع، مطالعۀ پالینوفاسیسهای سازند دلیچای در برش چینهشناسی نشاندهندۀ محیط دریایی کمعمق و کماکسیژنی است که سطح آب حوضۀ رسوبی در ضخامتهای حدود 68 تا 92 متری (حدفاصل نمونههای 16 تا 19) افزایش یافته است.
بهمنظور دستیابی به محیط رسوبی دیرینۀ دقیقتر، برخی عوامل مؤثر بر درجۀ حفظشدگی مواد ارگانیکی (علاوهبر انواع پالینوفاسیسها) نیز مطالعه شدند که عبارتند از:
- نسبت پالینوماسرالهای تیرۀ همبعد به پالینوماسرالهای تیرۀ تیغهایشکل (P1/P2): پالینوماسرالهای تیره بر اساس نسبت جورشدگی و گردشدگی به دو دستۀ همبعد و تیغهایشکل تقسیم میشوند که این نسبت معرف میزان انرژی محیط است. پالینوماسرالهای تیرۀ تیغهایشکل شناوری بهتری نسبت به پالینوماسرالهای تیرۀ همبعد دارند (Boulter & Riddick 1986) و نسبت آنها نشاندهندۀ روند پروکسیمال- دیستال محیط رسوبگذاری است. اصولاً افزایش پالینوماسرالهای تیرۀ تیغهایشکل در مناطق دور از ساحل و فراوانی نسبت پالینوماسرالهای تیرۀ همبعد در محیطهای کمعمق حوضه دیده میشود (Van der Zwan 1990; Steffen and Gorin 1993; (Tyson1995; Götz et al. 2008. اصولاً در طول ستون چینهشناسی برش چینهشناسی گویداغ میزان پالینوماسرالهای تیرۀ همبعد نسبت به پالینوماسرالهای تیرۀ تیغهایشکل بیش از یک است؛ هرچند در حدفاصل نمونههای 16 تا 19 (ضخامت 68 تا 92 متری) افزایش تعداد پالینوماسرالهای تیرۀ تیغهایشکل مشاهده میشود که مؤید بالاآمدگی سطح آب حوضۀ رسوبگذاری در این محدوده است (شکل 4، نمودار 2).
شکل 3- نمایش نمونههای مطالعهشدۀ سازند دلیچای در برش چینهشناسی گویداغ روی دیاگرام تایسون (Tyson 1993)
- نسبت مواد آلی بیشکل شفاف به مواد آلی بیشکل تیره TAOM/OAOM)): ازآنجاکه اکسیژن یکی از عوامل مؤثر در تعیین آبوهوای دیرینه و تفسیر محیط رسوبی دریایی است، تعیین میزان آن در محیط دیرینه یکی از عوامل مؤثر در مطالعههای پالینولوژی محسوب میشود. مواد ارگانیکی بیشکل شفاف حاصل عملکرد باکتریهای بیهوازی در محیط بدون اکسیژن تا کماکسیژن کمی پایینتر از سطح رسوبات هستند؛ درحالیکه مواد ارگانیکی بیشکل تیره حاصل فعالیت باکتریهای هوازی هستند؛ بنابراین تغییرات میزان اکسیژن محیط دیرینه با محاسبۀ نسبت مواد ارگانیکی بیشکل شفاف به تیره بررسی میشود. اگر نسبت مواد ارگانیکی بیشکل شفاف به تیره بیشتر از یک باشد معرف شرایط کماکسیژن (Dysoxic) تا بدون اکسیژن (Anoxic) (شرایط احیایی) است (Bombardiere & Gorin 2000) و اگر نسبت کمتر از یک باشد شرایط دارای اکسیژن (Oxic) یا اکسیدان را نشان میدهد؛ این نسبت در طول برش چینهشناسی گویداغ بیش از یک است (شکل 4، نمودار 3) که نشاندهندۀ وجود شرایط دارای اکسیژن کم و سرعت کم رسوبگذاری در حوضۀ مطالعهشده است (Bombardiere & Gorin 2000).
نسبت فیتوکلاستها به پالینومورفهای دریایی PH/MP)): این نسبت روند دیستال- پروکسیمال را در محیط رسوبگذاری نشان میدهد. هرچه درصد عناصر خشکی (میوسپور، کوتیکول، چوب دیرینه و بافت گیاهان) نسبت به درصد عناصر دریایی (داینوسیستها، اکریتارکها، پوستۀ داخلی فرامینیفر، تاسمانیت، اسکلوکودونت) بیشتر باشد، به منشأ عناصر خشکی نزدیکتر و عمق حوضۀ رسوبگذاری کمتر است (Traverse 2007; Martínez et al. 2008; (Quattrocchio et al. 2011. در طول ستون چینهشناسی گویداغ نیز میزان فراوانی عناصر خشکی بیشتر از عناصر دریایی است (شکل 4، نمودار 1).
- نسبت مواد ارگانیکی بیشکل شفاف به پالینومورفهای دریایی TAOM/MP)): این نسبت معرف میزان اکسیژن و میزان رسوبگذاری در محیط دیرینه است. مواد ارگانیکی بیشکل شفاف در محیطهای کماکسیژن با میزان رسوبگذاری کم بیشتر حفظ میشوند و پالینومورفهای دریایی در محیطهای بدون اکسیژن با سرعت رسوبگذاری زیاد بیشتر حفظ میشوند (Tyson 1993; Waveren & Visscher 1994; Bombardier (& Gorin 2000. در طول ستون چینهشناسی گویداغ، نسبت مواد ارگانیکی بیشکل شفاف به پالینومورفهای دریایی بیش از یک است که نشاندهندۀ محیط دیرینۀ کماکسیژن با ریتم رسوبگذاری کم است (شکل 4، نمودار 4).
بازسازی عمق و انرژی محیط دیرینه بر اساس پالینومورفهای دریایی:
مطالعهها نشان میدهند تحلیل و تفسیر پالئواکولوژی، بررسی اقلیم دیرینه و تغییرات سطح آب دریا با استفاده از نسبت فراوانی شکلهای مختلف سیست داینوفلاژلهها بهشکل گسترده انجام میشود (Armstrong & Brasier 2005). داینوفلاژلهها بر اساس ریختشناسی به چهار شکل پروکسیمت (Proximate)، پروکسیموکوریت (Proximochorate)، کویت (Cavate) (دارای پروسسهای کوتاه یا بدون پروسس، دیوارۀ ضخیمتر و دارای صفحهبندی، معرف محیطهای ساحلی و نزدیک به ساحل، پرانرژی و کمعمق) و کوریت (Chorate) (دارای پروسسهای بلند، پیچیده و دیوارۀ نازکتر، شاخص محیطهای دور از ساحل، آرام و کمانرژی، فراوانی آنها معرف شرایط دریایی باز) تقسیم میشوند (Sarjeant 1974; Ghasemi- Nejad 2001). بهطورکلی در برش چینهشناسی گویداغ شکلهای پروکسیمت، پروکسیموکوریت و کویت نسبت به شکلهای کوریت فراوانتر هستند و فراوانی داینوفلاژلههای پروکسیمت شاخص محیطهای کمعمق مانند Dichadogonyaulax sellwoodii، Ctenidodinium spp.، Valensiella ovulum،Pareodinia ceratophoraوNannoceratopsis gracilisمحیط دیرینۀ پرانرژی، نسبتاً کمعمق و نزدیک به ساحل را نشان میدهد (Fensome 1979; Fisher et al. 1980; Riley & Fenton 1982)؛ هرچند گاهی افزایش شکلهای کوریت در طول ستون چینهشناسی عمیقترشدن حوضۀ رسوبی در برخی بازههای زمانی را نشان می دهد.
حضور اکریتارکهایی با خارهای کوتاه نظیر گونۀ Micrhystridium sp. و بدون خار مانند Fromea tornatilisکه ویژگی محیطهای کمعمق و آشفته هستند (Wheeler & (Sarjent 1990; Poulson 1992 نیز مؤید عمق کم حوضۀ رسوبی دیرینه در برش چینهشناسی گویداغ است.
نتیجه
باتوجهبه گسترش چینهشناسی داینوفلاژلههای شاخص در برش چینهشناسی گویداغ، سه بایوزونCribroperidinium crispum Total Range Biozone (باژوسین پسین)، Dichadogonyaulax sellwoodii Interval Biozone (باتونین- کالووین پیشین) و Ctenidodinium continuum Interval Biozone? (کالووین میانی) و نیز یک زیرزون به نام زیرزون a (باتونین پیشین- میانی) معرفی شد و سن سازند دلیچای در برش چینهشناسی یادشده باژوسین پسین- کالووین تعیین شد. شباهت نزدیک گونههای داینوسیستی شناساییشده از سازند دلیچای در حوضۀ رسوبی البرز (البرز شرقی، مرکزی و غربی) با حوضۀ رسوبی بینالود و داینوسیستهای گزارششده از نهشتههای همزمان در برخی نقاط جهان (شمالغربی اروپا، انگلستان، فرانسه، اسپانیا، کانادا، دانمارک، روسیه، چین، قطر، مصر، پرتغال و ...) ارتباط دریایی بین حوضههای رسوبی یادشده در بازۀ زمانی باژوسین پسین- کالووین را نشان میدهد.
مطالعۀ عناصر پالینولوژی در برش چینهشناسی گویداغ به شناسایی چهار نوع پالینوفاسیس (IX، VI، Iva و II) منجر شد و محیط دیرینۀ سازند دلیچای در برش چینهشناسی یادشده را محیط دریایی کمعمق، کماکسیژن با میزان رسوبگذاری کم معرفی کرد که در حدفاصل نمونههای 16 تا 19 (ضخامت 68 تا 92 متری) شاهد افزایش سطح آب حوضۀ رسوبگذاری بوده است. فراوانی زیاد داینوسیستهای پروکسیمت به کوریت، نسبت زیاد پالینوماسرالهای تیرۀ همبعد به تیغهایشکل، زیادبودن نسبت فیتوکلاستها به پالینومورفهای دریایی و فراوانی مواد ارگانیکی بیشکل شفاف به تیره مؤید وجود محیط دیرینۀ یادشده است.
شکل 4- نمودار نسبت فراوانی عناصر مختلف پالینولوژی در سازند دلیچای، برش چینهشناسی گویداغ