Document Type : Research Paper
Authors
1 PhD. Student in Stratigraphy and Paleontology, Department of Geology, Faculty of Earth Sciences, Isfahan University, Isfahan, Iran
2 Department of Geology, University of Shahid Beheshti, Tehran, Iran
3 Fundamental Geological Survey, National Iranian South Oil Company, Ahvaz, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
سازندهای نفتی سروک و ایلام بهمثابة یکی از مهمترین مخازن هیدروکربوری کربناته پس از مخزن آسماری در حوضة زاگرس اهمیت ویژهای در مطالعات نفتی دارند. تاکنون پژوهشهای متعددی دربارة دو سازند یادشده از جنبههای مختلف بهویژه زیستچینهای انجام شده است؛ ازجمله James and Wynd 1965; Wynd 1965; Wood and Lacassagne 1965; Well’s 1966-1968; Stoneley et al. 1975; Speers RG. 1976; Rahimpour‐Bonab et al. 2012; Omidvar et al. 2011; Amiri Bakhtiar 1991; Khosroo Tehrani and Fonooni 1994; Allahbakhsh ghiyasvand 2003; Teimourian 2004; Akbari Bas Kelayeh and Taheri 2005, 2006; Kamyabi Shadan 2005; Agh 2005; Sadeghi et al. 2006; Ghalavand 2009; Soleimani et al. 2010; Ghobeyshavi et al. 2010; Sajjadi and Omidvar 2011; Omidvar et al. 2011. در پژوهشهای زیستچینهای سازندهای سروک و ایلام در نواحی مختلف حوضة زاگرس، تاکنون ضمن معرفی تعدادی زون زیستی، مجموعة همزیستی از روزنهداران (Foraminifera) موجود در این زونها نیز معرفی شده است که کموبیش در بیشتر رخنمونهای سطحالارضی و برشهای تحتالارضی وجود دارد.
Omidi et al. 2018 بهمنظور شناسایی محتوای فسیلی و با تأکید بر شناخت روزنهداران سازندهای سروک و ایلام در جنوب فروافتادگی دزفول، دو برش تحتالارضی چاههای 1 و 14 میدان نفتی آبتیمور را بررسی کردند. آنها براساس تشخیص 71 گونه متعلق به 57 جنس از روزنهداران، یک بایوزون با عنوان بایوزون شماره 1: Rotorbinella-Pararotalia Assemblage Zone در سازند ایلام و سه بایوزون با عنوان بایوزون شماره 2: Nezzazatinella picardi-Dicyclina schlumbergeri Assemblage Zone، بایوزون شماره 3: Rotorbinella mesogeensis Total Range Zone و بایوزون شماره 4: Nezzazata-alveolinid Assemblage Zone در سازند سروک شناسایی کردند. براساس بایوزونهای شناساییشده، سن سازند سروک، سنومانین- تورونین و سن سازند ایلام، سانتونین- کامپانین؟ تعیین شد. در میدان نفتی آبتیمور نیز، مجموعة روزنهداران کفزی شناساییشده کموبیش مشابه با دیگر نواحی زاگرس است؛ با این تفاوت که علاوه بر روزنهداران کفزی که در بررسیهای پیشین از این دو سازند گزارش شده است، 6 گونه روزنهدار دیگر نیز، برای نخستینبار از این میدان در این پژوهش شناسایی و معرفی میشود.
در صنعت نفت هنگام حفاری سازندهای نفتی پرفشار، جلوگیری از هرزروی و جریان (Loss and Gain) گل حفاری و همچنین گیرکردن (Stuck) رشتهلولههای حفاری همواره موضوع بحث و گفتوگوست. سازندهای نفتی ایلام و سروک در میدان نفتی آبتیمور حین حفاری با زونهای پرفشار متعددی مواجه میشوند؛ بنابراین شناسایی زونهای پرفشار نفت و گاز در توالیهای چینهای ازجمله موضوعاتی است که اهمیت زیادی دارد؛ از این رو مطالعات فسیلشناسی، بهطور ویژه روزنهداران، در یافتن محل نسبی و گاه دقیق زونهای پرفشار راهگشاست.
سازند ایلام در چاههای حفاریشده در بخشهایی از جنوب فروافتادگی دزفول (میدان نفتی آبتیمور) از تنوع جنس و گونههای فسیلی (روزنهداران) کمبهره است؛ اما بعضی افراد خانوادههای روزنهداران که مطالعه و شناسایی آنها کمتر انجام شده است، به فراوانی در این سازند یافت میشوند؛ برای نمونه جنس و گونههای متعدد خانوادة روتالیده (Rotaliidae)؛ علاوه بر این معرفی زون زیستی Rotalia sp.22- algae assmeblage zone (بهلحاظ تنوع زیاد افراد خانوادة روتالیده که گاه تعداد آنها به 60 گونه sp.60 هم میرسد) در مطالعات James and Wynd 1965 و تمرکز زیاد مطالعات سیستماتیک Hottinger et al. 2014 دربارة این خانواده، مؤید پیچیدگی و اهمیت مطالعه در شناخت و تفکیک جنس و گونههای این خانواده است؛ بهطوری که زمینشناسان سرچاهی سازند ایلام را با عنوان سازند روتالیا میشناسند؛ بنابراین با توجه به مطالب بیانشده، اهمیت بررسی سیستماتیک خانوادة روتالیده در تفکیک جنس و گونههای آن بیش از پیش نمایان میشود.
در این پژوهش فسیلشناسی روزنهداران در سازند نفتی ایلام با بهرهگیری از مطالعات سیستماتیک برای تفکیک و تشخیص جنس و گونههای متعدد خانوادة روتالیده از یکدیگر و تکمیل زنجیرة مطالعات زیستچینهای و بهبود کیفیت حفاری در شناسایی زونهای پرفشار نفتی مدنظر است. در سازند نفتی سروک نیز، مطالعه و شناخت هرچه بیشتر مجموعة فسیلی روزنهداران کفزی در غنیسازی جامعة زیستی و بازشناخت زونهای زیستچینهای، تعیین سن دقیقتر توالیها، شناخت بیشتر زیستزونهای محلی و شناسایی زونهای نفتی اهمیت فراوان دارد؛ همچنین میزان تغییر در تنوع و فراوانی روزنهداران و ویژگیهای ریختشناسی آنها در بازههای بیاکسیژنی (برای نمونه OAE1a) افزایش مییابد (Leckie et al. 2002; Erba 2004) و یکی از ویژگیهای بیولوژیکی این حادثه، حضور روزنهداران شناور با حجرات کشیده است (Coccioni et al. 2006).
حوادث بیاکسیژنی بر ویژگیهای ریختشناختی روزنهداران کفزی نیز تأثیرگذار است؛ برای نمونه اندازة حجرة جنینی اربیتولینا در حادثة OAE1a کاهش یافته است (Guex 2001; Cherchi and Schroeder 2004)؛ علاوه بر این تغییر در تجمعات روزنهداران کفزی در پی چنین حوادثی مشاهده میشود؛ برای نمونه در ایران در زون ایذه با شروع حادثة OAE2 و انقراض روتالیپورها همراه با پیک مثبت ایزوتوپ کربن ۱۳ (پیک a)، شاهد تجمعات بعضی روزنهداران کفزی هستیم که نشاندهندة تأثیر حوادث بیاکسیژنه بر روزنهداران کفزی است (Vaziri-Moghadam and Kalanat 2020).
در این پژوهش تغییر در ویژگیهای زیستی و فیلوژنی مانند حجیمشدن، کشیدهشدن و کیلدارشدن شدید حجرة آخر دور آخر پیچش پوستة بعضی از گونههای خانوادة روتالیده بررسی شده است؛ بهطوری که تغییرات مشاهدهشده به تفکیک اشکال غیرمتعارف مانند گونة Rotorbinella sp. nov. (Plate 4, figs. 1-9) از اشکال متعارف مانند گونة Rotorbinella mesogeensis در سازندهای سروک و ایلام منجر شده است (Omidi et al. 2018). این تغییرات احتمالاً در ارتباط با تنشهای شدید محیطی رخ داده است. چنین تغییراتی ممکن است با بعضی حوادث بیاکسیژنی در زمان تورونین مرتبط باشد که در این زمینه آنالیز ایزوتوپی کربن و اکسیژن پوستة روزنهداران روتالیده در اشکال غیرمتعارف (Rotorbinella sp. nov.) و بررسی تغییرات محتوای کل کربن رسوبات دربرگیرندة آنها در مطالعات بعدی مدنظر است؛ بنابراین در اینجا فقط به توصیف گونههایی بسنده میشود که برای نخستینبار از سازندهای سروک و ایلام گزارش شده است.
زمینشناسی منطقة مطالعهشده
جنوب غرب ایران بهویژه فروافتادگی دزفول، یکی از مهمترین ایالات هیدروکربنی دنیاست که در حاشیة شمال شرقی پلیت عربی قرار دارد ( 2001.Sharland et al). پژوهشها درزمینة جغرافیای دیرینه نشان میدهد رفتهرفته طی دورة کرتاسه رسوبگذاری از نوع رمپ در ارتباط با بالاآمدن سطح دریا همراه با کربناتهای شلفی بخش بزرگی از منطقة خاورمیانه را دربرگرفته است (Murris 1980; Koop and Stoneley 1982). این دوره، یکی از گرمترین دورههای تاریخ زمین به شمار میآید (Huber et al. 2002). حرکت پلیت عربی به سمت مناطق گرمسیری تا نیمهگرمسیری در این زمان رخ داده است (Murris 1980; Beydoun 1991). کاهش چشمگیر سطح آب دریا در مرز سنومانین- تورونین سبب رخنمون کربناتهای سازند سروک و ایجاد یک ناپیوستگی محلی در بالاآمدگیهای قدیمه شده است (Ghzaban 2007; Motiei 1993). ﻧﺎﭘﯿﻮﺳﺘﮕﯽ ﮔﺴﺘﺮدة ﺗﻮروﻧﯿﻦ ﻣﯿﺎﻧﯽ ناشی از ترکیب ﺑﺎﻻآﻣﺪﮔﯽﻫﺎی ﻣﺤﻠﯽ (در ﭘﯽ آﻏﺎز ﻓﺮاراﻧﺶ اﻓﯿﻮﻟﯿﺖ روی حاشیة ﺷﻤﺎل ﺷﺮﻗﯽ ﭘﻠﯿﺖ ﻋﺮﺑﯽ) و اﺣﺘﻤﺎﻻً متأثر از کاهش ﺳﻄﺢ آب درﯾاﺳﺖ (James and Wynd 1965; Koop and Stoneley 1982; Murris 1980; Setudehnia 1978).
بازة زمانی سنومانین- تورونین (89 تا 98,9 میلیون سال پیش) دربردارندة سازندهای میشریف (Mishrif)، احمدی (Ahmadi) و رمیلا (Rumaila) در شبهجزیرة عربستان، ناتیح (Natih) در عمان، دردر (Derder) در جنوب شرقی ترکیه، میشریف (Mishrif) در عراق و سروک (Sarvak) در ایران است که در پلاتفرمهای کربناتة کمعمق و حوضههای درونشلفی در حاشیة غیرفعال پلیت نهشته شدهاند (Sharland et al. 2001; Ghazban 2007)؛ با وجود آنکه بخش مهمی از ذخایر نفتی کشورهای حوزة خلیج فارس با سازندهای معادل سروک میزبانی میشوند (Alsharhan and Nairn 1997; Sharland et al. 2001)، کمتر از 3/1 ذخایر نفت در جای کشفشده در جنوب غرب ایران در مخازن بنگستان (سازندهای سروک و ایلام) انباشته شده است که این ذخایر در بیش از 29 میدان کوچک و بزرگ پراکندهاند (Motiei 1993). سازند سروک از گروه بنگستان متشکل از سنگهای آهک دریای کمعمق و بهطور پراکنده حاوی رس و میکرایتی است که در بخشهایی اسپاری است و شامل گرینستونها، پکستونهای غنی از رودیست و وکستونهای غنی از استروماتوپوریدا با اینتروالهایی از مارن و شیل است
(1993 Motiei). نام این سازند از تنگ سروک واقع در کوه بنگستان در منطقة خوزستان گرفته شده است (Ghazban 2007). رسوبگذاری سروک طی سه آشکوب آلبین پسین، سنومانین و تورونین انجام شده است.
در ناحیة فروافتادگی دزفول به دلیل تأثیر عملکرد فازهای تکتونیکی که پس از سنومانین و پس از تورونین (فازهای تکتونیکی ساب هرسی نین) رخ داده است، بخش عمدهای از رسوبات به سن سنومانین و تورونین بهصورت نبود چینهای یا هیاتوس مشخص میشود. حد فوقانی رسوبات تورونین در میدان آبتیمور با نمودارهای پتروفیزیکی نوترون- گاما ری و اطلاعات فسیلشناسی (وجود زون زیستی Nezzazatinella picardi-Dicyclina schlumbergeri Assemblage Zone) شناسایی شده است که این رسوبات با یک ناپیوستگی فرسایشی روی رسوبات سنومانین قرار گرفته است. با کمعمقشدن دریا در اواخر آلبین تا سنومانین مقادیر زیادی از آهکهای کمعمق سازند سروک در حوضة زاگرس نهشته شده است. بالاآمدگی ناحیهای در پایان سنومانین موجب فرسایش بخشهای بالایی آهکهای راسب شده است؛ بنابراین این فرسایش بهصورت یک ناهمسازی فرسایشی با عنوان ناهمسازی فرسایشی پس از سنومانین تقریباً در تمامی نواحی فارس و فروافتادگی دزفول مشاهده میشود که در بعضی از چاههای نفتی در نواحی یادشده، این ناهمسازی با کنگلومرا و برشهای حاوی مواد آهندار همراه است
(1993 Motiei). با پیشروی دریا طی تورونین در نواحی فارس و فروافتادگی دزفول، بعضی محیطهای کمعمق و ساحلی ایجاد شده است که در آنها کربناتهای فوقانی سازند سروک به سن تورونین نهشته شدهاند. به دلیل اینکه در نواحی یادشده این پیشروی بهصورت گسترده و کامل همة نواحی را دربرنگرفته، بعضی بلندیهای قدیمی (Paleohigh) بهصورت محلی ایجاد شده که با تهنشستنشدن رسوبات به سن تورونین در بعضی مکانها مصادف بوده و نبود چینهشناسی ایجاد شده است. دوباره در اواخر تورونین بالاآمدگی ناحیهای رخ داده و موجب شده است قسمتها یا تمامی رسوبات متعلق به این آشکوب فرسایش یابد و از بین برود (Setudenia 1978). این ناهمسازی که «ناهمسازی فرسایشی پس از تورونین» نامیده میشود، با توسعة رسوبات آهندار و انقطاع رسوبی در نواحی فروافتادگی دزفول و فارس مشخص میشود. انحلال و فرسایش حاصل از این فاز فرسایشی، عامل مهمی در افزایش قابلیت نفوذپذیری و ذخیرة این سنگها بهمثابة سنگ مخزن نفت است. در ناحیة لرستان رسوبگذاری از آلبین تا تورونین بهصورت پیوسته ادامه و رخسارههای نهشتهشده محتوای فسیلی پلانکتون داشته است؛ این امر بیانکنندة این است که در ناحیة لرستان، حوضة رسوبی نسبت به نواحی فروافتادگی دزفول و فارس عمق بیشتری داشته است و هیچگونه آثار حذفشدگی در رسوبات و ناهمسازیهای فرسایشی یادشده در ردیف رخسارههای رسوبگذاریشده مشاهده نمیشود (1993 Motiei).
چاه آبتیمور- ۱۴ به دلیل واقعبودن در ناحیة فروافتادگی دزفول از مطالب بیانشده مستثنی نیست و آثار فاز فرسایشی پس از سنومانین و پس از تورونین در آن با حذفشدگی بعضی از رسوبات و آغشتگی رسوبات به مواد آهندار و وجود گلوکونیت و فسفاتیشدن بیوکلاستها نمایان میشود (Akbar Bas Kelayeh and Taheri 2006). ضخامت رسوبات تورونین در این چاه حدود ۷۷ متر است؛ بنابراین این منطقه جزو نقاطی است که با پیشروی آب دریا در تورونین به زیر آب رفته و این امر باعث شده است یک محیط رسوبی کمعمق تشکیل شود که براساس محتوای فسیلی موجود در آن و میکروفاسیسهای موجود به محیط لاگون نسبت داده میشود و با عملکرد فاز فرسایشی پس از تورونین، تمامی رسوبات متعلق به این آشکوب در میدان آبتیمور از بین نرفته است (Akbar Bas Kelayeh and Taheri 2006).
سازند سروک بهطور همشیب روی سازند کژدمی با مرزی تدریجی قرار میگیرد و مرز بالایی آن در مقطع تیپ با مارن و شیلهای سازند گورپی بهصورت ناگهانی است (Motiei 1993). در بسیاری از میادین نفتی (بهویژه میدان نفتی آبتیمور) سازند کربناتی ایلام روی این سازند قرار دارد و تعیین مرز بین این دو سازند با مشکلاتی مواجه است که هنوز مورد بحث است (Motiei 1993).
موقعیت جغرافیایی برشهای مطالعهشده
میدان آبتیمور روی بلندی ساختمان واحدی با جهت تقریبی شمال غربی- جنوب شرقی قرار دارد و در غرب ناحیة خوزستان واقع شده است. این میدان در 25کیلومتری جنوب باختری اهواز بین میدان سوسنگرد در شمال باختری و میدان منصوری در جنوب خاوری قرار گرفته است و با این دو میدان در یک راستا قرار دارد. موقعیت جغرافیایی میدان نفتی آبتیمور و برشهای مطالعهشده در شکل 1 دیده میشود.
روش پژوهش
بهمنظور مطالعات زیستچینهای و شناسایی روزنهداران موجود در سازندهای سروک و ایلام در میدان نفتی آبتیمور دو چاه شمارة ۱ و ۱۴ به دلیل داشتن بیشترین نمونه انتخاب شدند. درمجموع تعداد ۱۳۴۷ مقطع نازک از این دو چاه که ۷۱۶ عدد آن متعلق به چاه شمارة 1 (بهطور عمده تهیهشده از خردههای حفاری) و ۶۳۱ عدد آن متعلق به چاه شمارة ۱۴ (بهطور عمده تهیهشده از مغزههای حفاری) است، برای شناسایی محتویات میکروفسیلی مطالعات میکروسکوپی، و پس از شناسایی از آنها عکسبرداری شد. در شناسایی و توصیف روزنهداران از منابعی چون Loeblich & Tappan 1988; Boix 2007; Chiocchini et al. 2012; Hottinger et al. 2014 استفاده شد.
چینهشناسی برشهای مطالعهشده
در مطالعة سازندهای سروک و ایلام در میدان نفتی آبتیمور دو چاه شمارة 1 و 14 به دلیل داشتن بیشترین نمونه انتخاب شدند. سازند سروک با ضخامتهای 98/812 و ۲۳۸ متر به ترتیب در دو چاه شمارة 1 و 14 ازلحاظ لیتولوژی بهطور عمده از سنگ آهک و سنگهای آهک دولومیتی تشکیل شده است. مرز زیرین آن در چاه شمارة 1 با سازند کژدمی همشیب و همراه با تغییرات سنگشناسی واضح است؛ بهطوری که شیلهای رأس سازند کژدمی به سنگهای آهک قاعدة سازند سروک تغییر مییابد؛ ولی در چاه شمارة ۱۴ به دلیل حفارینشدن تا قاعدة سازند سروک مرز زیرین نامشخص است و علت اختلاف ضخامت سازند سروک در این دو چاه نیز احتمالاً همین است. مرز بالایی آن با سازند ایلام ناپیوسته و همشیب است. سازند ایلام با ضخامتهای 72/151 و 136 متر به ترتیب در چاههای شمارة 1 و ۱۴ میدان نفتی آبتیمور بهطور عمده از سنگ آهک و سنگ آهک با میانلایههای شیلی تشکیل شده و مرز بالایی آن با سازند گورپی همشیب و همراه با تغییرات سنگشناسی واضح است؛ بهطوری که سنگهای آهک رأس سازند ایلام به شیلهای قاعدة گورپی تغییر مییابد.
براساس مجموعة روزنهداران، همزیست شناساییشده در شکلهای 2 و 3 در هر دو برش سن سازند سروک سنومانین- تورونین و سن سازند ایلام سانتونین- کامپانین؟ مشخص شده است (Omidi et al. 2018).
شکل 1- (تصویر بالا سمت چپ با اندکی تغییرات) موقعیت میدان نفتی آبتیمور با کادر قرمزرنگ مشخص شده است (Taheri & Sabokroo 2013)؛ (تصویر پایین) چاههای بررسیشده با رنگ زرد مشخص شده است (نقشة UGC رأس سازند ایلام، فروافتادگی دزفول، غرب خوزستان). Fig 1 - (Top left image with few changes) the location of Abteymour oil field is marked with a red box (Taheri & Sabokroo 2013); (Image below) the studied wells are marked in yellow (UGC map at the top of the Ilam Formation, Dezful embayment west of Khuzestan province).
|
شکل 2- نمودار پراکندگی روزنهداران سازندهای سروک و ایلام در میدان نفتی آبتیمور- چاه شمارة 14 (روزنهدارانی که برای نخستینبار از این سازندها گزارش شده است با رنگ متفاوت مشخص شدهاند). Fig 2 - Range chart of foraminifera of the Sarvak and Ilam formations in Abteymour oil field-well no. 14 (framinifera that are reported for the first time from these formations are marked with different colors). |
شکل 3- نمودار پراکندگی روزنهداران سازندهای سروک و ایلام در میدان نفتی آبتیمور- چاه شمارة 1 (روزنهدارانی که برای نخستینبار از این سازندها گزارش شده است با رنگ متفاوت مشخص شدهاند). Fig 3 - Range chart of foraminifera of the Sarvak and Ilam formations in Abteymour oil field-well no. 1 (framinifera that are reported for the first time from these formations are marked with different colors). |
مطالعة سیستماتیک و توصیف روزنهداران معرفیشده
Suborder: MILIOLINA Delage & Herouard, 1896
Superfamily: CORNUSPIRACEA Schultze, 1854
Family: FISCHERINIDAE Millett, 1898
Subfamily: FISCHERININAE Millett, 1898
Genus: FISCHERINA Terquem, 1878
Species: Fischerina carinata Peybernès, 1984
(plate-1; figs. 1-9)
Fischerina carinata Peybernès, 1984, pp. 494-498, pl. 2, figs. 1-15; text-fig. 2
پوسته صفحهایشکل، با پیچش پلانیسپیرال اولوت و حاشیة صدف با کیل ضعیف است و حجرة جنینی با یک کانال خمیده بهطور کامل احاطه شده است و در ادامة آن سه دور پیچش با بیش از 6 حجره وجود دارد که تا حدودی همپوشان هستند. دیوارة آهک پورسلانوز و ضخیم است. دهانه شامل یک بازشدگی در انتهای آخرین حجره است.
انتشار چینهشناسی: آلبین پسین- سنومانین پیشین
این گونه در رسوبات کربناتة کمعمق سازند سروک در چاههای شمارة 1 و 14 میدان آبتیمور با سن سنومانین شناسایی شد.
Peybernès 1984 برای نخستینبار گونة Fischerina carinata را از آلبین بالایی در منطقة پیرینه توصیف و گزارش کرد.
Silva & Vanneau 1995 انتشار چینهشناسی این گونه را طی پروژة ODP با مطالعة رسوبات سایت شمارة 878 (MIT Guyo) و سایت شمارة 879 (Takuyo-Daisan Guyot) از آلبین بالایی گزارش کردند.
Chiocchini et al. 1994, 2005 از پلتفرم کربناتة مرکز ایتالیا، لاتیوم (Latium) و ابروزی (Abruzzi)، انتشار چینهشناسی این گونه را از آلبین بالایی تا سنومانین زیرین گزارش کردند.
وجود مجموعة فسیلی همزیست زیر با این گونه در سازند سروک چاههای شمارة 1 و 14 میدان نفتی آبتیمور، سن سنومانین را برای رسوبات حاوی F.carinata مشخص میکند.
Biplanata peneropliformis, Chrysalidina gradata, Nummoloculina regularis, Biconcava bentori, Vidalina radoicica, Cisalveolina frassi, Merlingina cretacea, Coxites zubairensis, Trochospira avnimelechi, Palaeosigmoilopsis apenninica, Spiroloculina cenomana, Praetaberina bingistani, Pseudorhipidionina casertana
Superfamily: MILIOLACEA Ehrenberg, 1839
Family: SPIROLOCULINIDAE WIESNER, 1920
Genus: SPIROLOCULINA d’Orbigny, 1826
Species: Spiroloculina cenomana, Chiocchini, 2008
(plate-2; figs.1-6)
1984, Spiroloculina cretacea REUSS - CHIOCCHINI, MANCINELLI & ROMANO, plate 4, figures 8, 12.
1984, Spiroloculina? sp. - PEYBERNES, plate 2, figures 16-18
1994, Spiroloculina n. sp. - CHIOCCHINI, FARINACCI, MANCINELLI, MOLINARI & POTETTI, plate 15, figures 6-8.
1995, Spiroloculina sp. (cf. S. cretacea REUSS) - CARRAS, plate 56, figure 11
1999/2000, Spiroloculina n. sp. - COCCIA, plate 2, figure 1; plate 5, figures 8, 9.
2008, Spiroloculina cenomana n. sp. – CHIOCCHINI, Plate I, figures 1-5; plate II, figures 1-13; plate III, figures 1-14
این گونه را Chiocchini 2008 توصیف کرد. تست از نمای بیرونی، بیضویشکل و مقعرالطرفین با محیط متورم و شدیداً کارندار در دو انتهای بخش محیطی است؛ در فرمهای میکروسفریک با یک پرولوکولوس کوچک تقریباً کروی شروع میشود و سپس بهدنبال آن یک حجرة ثانویه با پیچش پلانیسپایرال و به طول یک دور قرار دارد و در ادامه (در بلوغ) 4 تا 5 جفت حجرة چهارگوش تا مسطح- محدب دارد که تحدب آنها به سمت بیرون تست است. حجرات اولیه بهطور منظم و بهصورت یک در میان نسبت به یک سطح پیچش منفرد اضافه میشوند. حجرات آخر رشد بیشتری در ارتفاع دارند و سطح پیچش به سمت طرح سیگموئیدی تمایل مییابد. دیواره از جنس آهک پورسلانوز بدون منفذ شامل یک لایة منفرد ضخیم در قسمت داخلی تست است که درنتیجة روی هم قرارگرفتن کف حجرات روی سقف حجرات ماقبل آن حاصل شده است؛ دهانة منفرد که در انتهای حجره همراه با یک گردن کوتاه و احتمالاً همراه با یک دندان ساده قرار دارد. این گونه بهواسطة داشتن طرح سیگموئیدی حجرات آخر که در فرمهای میکروسفریک دیده میشود، از دیگر گونههای مشابه این جنس تشخیص داده و تفکیک میشود. تفاوت این گونه با گونة Spiroloculina cretacea در داشتن جثة بزرگتر، فشردگی کمتر پوسته در راستای محوری، حاشیة محیطی متورم، کیلهای قوی و تعداد حجرات بیشتر آن است.
انتشار چینهشناسی: سنومانین پسین
این گونه در سازند سروک در برش چاه شمارة 1 میدان آبتیمور با سن سنومانین شناسایی شده است.
Family HAUERINIDAE Schwager, 1876
Subfamily: HAUERININAE Schwager, 1876
Genus: SIGMOMASSILINA Chiocchini, 2008
Sigmomassilina ottadunensis Chiocchini, 2008
Type-Species Sigmomassilina ottadunensis n. gen. & n. sp.
(plate-2; figs. 7-9)
1994/95 aff. Massilina - COCCIA, plate 11, figs. 4, 5, 7, 11, 12.
2008, Sigmomassilina ottadunensis n. sp. - CHIOCCHINI, Plate I, figs. 10-13; plate IV, figs. 1-18; plate V, figs. 1-15
با توجه به اینکه این جنس بهمثابة جنس جدید را M.chiocchini 2008 معرفی کرده است، نخست جنس و سپس گونه توصیف میشود.
توصیف جنس Sigmomassilina n. gen.
پوستة نیمهگرد تا بیضیشکل در نمای بیرونی؛ حجرة جنینی تقریباً کروی که نخست با حجراتی با آرایش Quinqueloculine دنبال و پس از آن با اضافهشدن حجرات در یک صفحة در حال تغییر، یک طرح سیگموئیدی و حاوی کف ایجاد میشود؛ دیوارة آهک پورسلانوز، بدون منفذ، دهانة منفرد که در انتهای حجره به همراه یک دندان ساده قرار دارد.
انتشار چینهشناسی: سنومانین
توضیحات
Arnaud Vanneau 1980 دو تاکسای Massilina sp. و Massilina? sp. را توصیف کرد. این دو تاکسا احتمالاً به جنس Sigmomassilina متعلق هستند؛ زیرا در برش محوری در آخرین حجرات آرایش سیگموئیدی دارند (M.Chiocchini 2008).
شباهتها و تفاوتها
جنس جدید اساساً متفاوت از جنس Massilina Schlumberger 1893 است؛ زیرا در برش محوری تا نزدیک به محوری، حجراتی که پس از مرحلة اولیة آرایش Quinqueloculine قرار میگیرند، به شکل سیگموئیدی ظاهر میشوند. جنس Pseudomassilina Lacorix 1938 شبیه به جنس Sigmomassilina است؛ اما با داشتن بیش از دو حجره در هر دور در مرحلة آخر و دهانة شکافمانند مجهز به یک لیپ و نداشتن دندان از جنس یادشده متمایز میشود.
توصیف گونة Sigmomassilina ottadunensis
پوسته در نمای بیرونی نیمهگرد تا بیضویشکل و بهطور جانبی مقعرالطرفین به همراه حاشیة صاف یا کمی محدب و با کیل خفیف در دو انتهاست؛ حجرة جنینی نیمهکروی که نخست با حجراتی دارای آرایش کنکلوکولوین (Quinqueloculine) خوب توسعهیافته است، در ادامه با دو دور پیچش تقریباً خارج از مرکز در برش استوایی دنبال میشود و سپس در مرحلة بعد همانند جنس Massilina، 3 تا 6 حجره بهصورت متناوب درمقابل هم قرار میگیرند؛ اما مرتباً سطح پیچش آنها تغییر میکند؛ بهطوری که آرایش آنها (همانطور که در برش محوری دیده میشود)، یک حالت سیگموئیدی را نمایش میدهد. با اضافهشدن حجرات بهطور منظم بر ابعاد آنها نیز افزوده میشود و با خط درزهای مسطح یا تقریباً فرورفته از یکدیگر جدا میشوند. حجرات در برش محوری و نزدیک به محوری شکل بیضوی تا مربعی دارند. بخش بالایی دیواره مسطح تا کمی محدب است. علت داشتن دو انتهای ضخیم و نوکتیز، وجود دو کارن کوتاه است. دیوارة آهک پورسلانوز بدون منفذ و متشکل از یک لایة منفرد و ضخیمشده در بخش داخلی پوسته است که به علت قرارگیری قاعدة یک حجره بر بالای حجرة پیشین به وجود آمده است. دهانه بهصورت منفرد در انتهای حجره، همراه با یک دندان بزرگ و ساده قرار دارد (Chiocchini 2008). مرحلة کنکلوکولوین اولیة خوب توسعهیافته و سیگموئیدیبودن حجرات آخر، آن را از جنس Massilina متمایز میکند.
انتشار چینهشناسی: این گونه را Chiochini 2008 از سنومانین منطقة لاتیوم جنوبی واقع در مرکز ایتالیا گزارش کرده است؛ اما در میدان نفتی آبتیمور این گونه در سازندهای سروک و ایلام با سن تورونین- سانتونین تا کامپانین؟ نیز دیده شده است.
Subfamily: PALAEOSIGMOILOPSINAE M. Chiocchini, 2008
Genus: PALAEOSIGMOILOPSIS Chiocchini, 2008
Species:Palaeosigmoilopsis apenninica Chiocchini, 2008
Type-Species Palaeosigmoilopsis apenninica n. gen. & n. sp.
(plate-3; figs.4-9)
Chiocchini 2008; Plate I, figs. 6-9; plate VII, figs. 1-15; plate VIII, figs. 1-16
با توجه به اینکه این جنس بهمثابة جنس جدید را M.chiocchin 2008 معرفی کرده است، نخست جنس و سپس گونه توصیف میشود.
توصیف جنس Palaeosigmoilopsis n. gen.
پوسته در نمای بیرونی تخممرغیشکل؛ حجرات طولی برابر نیمدور پیچش دارند؛ تغییر الگوی سطح پیچش سبب ایجاد طرح سیگموئیدی حجرات در برش محوری شده است. حجرات انتهایی ممکن است پیچش پلانیسپایرال یابند؛ حجرات، کف و دیوارة ضخیم آهکی پورسلانوز بدون منفذ دارند. دهانه بهصورت منفرد در انتهای حجره قرار دارد و حاوی یک دندان بزرگ و ساده است (M.Chiocchini 2008).
شباهتها و اختلافها
جنس Palaeosigmoilopsis با داشتن دیوارة پورسلانوز بدون ذرات آگلوتینه و بهویژه داشتن دو دور پیچش فشرده از حجرات در بخشهای انتهایی پوسته و یک دندان بزرگ دهانهای از جنس Sigmoilopsis Finlay 1947 متمایز میشود.
انتشار چینهشناسی: سنومانین
توصیف گونة Palaeosigmoilopsis apenninica
پوسته در نمای بیرونی بیضیشکل و در نمای جانبی دو طرف محدب همراه با حاشیههای گردشده است؛ حجرة جنینی کوچک و تقریباً کروی دارد که با تعداد زیادی حجرات کشیده و کوتاه دنبال میشود که اندازة هریک برابر نصف دور پیچش است. اندازة حجرات در طول رشد به شکل بسیار منظمی افزایش مییابد. الگوی پیچش حجرات با اضافهشدن آنها در طول رشد خود تغییر مییابد. در برش محوری حجراتی که در دو دور پیچشی آرایش یافتهاند، حالتی سیگموئیدی ایجاد میکنند. هر دور پیچش 8- 12 حجرة لولهای دارد. در برش محوری و نزدیک به محوری این حجرات به سمت بیرون پوسته، محدب و به سمت درون پوسته، مسطح تا کمی محدب هستند. در آخرین مرحلة رشد، حجرات به آرایش پلانیسپایرال تمایل مییابند. دیوارة آهک پورسلانوز بدون منفذ؛ به علت قرارگیری کف یک حجره روی سقف حجرة پیشین، یک لایة ضخیم در قسمت داخلی پوسته ایجاد شده است. دهانة منفرد که به همراه یک دندان بزرگ و ساده در انتهای حجرة لولهای قرار دارد.
انتشار چینهشناسی: این گونه را Chiochini 2008 از سنومانین منطقة لاتیوم جنوبی واقع در مرکز ایتالیا گزارش کرده است؛ اما در سازند سروک چاههای شمارة 1 و 14 میدان نفتی آبتیمور، این گونه علاوه بر سنومانین در تورونین نیز دیده شده است.
Suborder: ROTALIINA Delage and Herouard 1896
Superfamily: ROTALIACEA Ehrenberg 1839
Family: ROTALIIDAE Ehrenberg 1839
Subfamily: ROTALIINAE Ehrenberg 1839
Genus: ROTORBINELLA Bandy 1944
Species: Rotorbinella sp. nov.
(plate-4; figs.1-9)
پوسته کوچک، عدسیشکل و نامتقارن با پیچش تروکوسپایرال با سطح پشتی بهشدت محدب و سطح شکمی محدب تا مسطح و 8 تا 10 حجره در دور آخر پیچش است. یک کیل بهشدت نوکتیز و شدیداً خمیده به سمت سطح پشتی صدف دارد. یک برآمدگی روی سطح پشتی حجرات آخرین دور پیچش دیده میشود که احتمالاً به خمیدگی کیل به سمت سطح پشتی مربوط است. سپتاها مضاعف، مستقیم تا کمی انحنادار و با کانالهای میانسپتایی است. به احتمال زیاد فضای درون حجرات با یک صفحة نافی (Umbilicate plate) به یک حجرة اصلی و یک حجرة کوچک فرعی تقسیم شده که به مطالعات دقیقتر در برشهای مختلف نیاز است. این صفحات محدودة کانال باریک نافی- پیچشی را مشخص میکنند. در برش محوری یک تودة مرکزی بزرگ (Massive Central Plug) دیده میشود که با شکاف عمیقی از دیوارة حجرات جانبی جدا شده است. قطر نمونههای اندازهگیریشده در این مطالعه بین 450- 500 میکرون است.
انتشار چینهشناسی: تورونین- سانتونین تا کامپانین؟
این گونه در رسوبات کربناتة کمعمق سازند سروک بالایی در برش چاههای شمارة 1 و 14 با سن تورونین و سازند ایلام به سن سانتونین تا کامپانین؟ شناسایی شده است.
Genus: PARAROTALIA Y. Le Calvez 1949
Species: Pararotalia boixae A. Piuz & Meister 2013
(plate-5; figs.1-7)
Fig.4 a-u. Piuz, A., & Meister 2013
پوسته کوچک، عدسیشکل و با یک کیل بدون منفذ است. سطح پشتی محدب تا مسطح و حاوی دانههای برجسته است و سطح شکمی تحدب بیشتری دارد. پیچش تروکوسپایرال با 10 حجره در دو تا سه دور آخر پیچش، سپتاها مضاعف، مستقیم، شعاعی و با کانالهای میانسپتایی است. در برش محوری در ناحیة نافی یک تودة مرکزی بزرگ دیده میشود که با یک شیار عمیق و باز از دیوارة حجرات جانبی جدا شده است. این گونه تقریباً مشابه گونة (Reuss 1862) pararotalia tuberculifera است؛ با این تفاوت که نمونههای سنومانین کوچکتر (حداکثر 300 میکرون) از نمونههای مشابه سانتونین پسین- کامپانین پیشین (500 میکرون) است (A.Piuz and Meister 2013). قطر نمونههای اندازهگیریشده در این مطالعه (میدان آبتیمور) اندازهای کمتر از 200 میکرون (حدود 150 میکرون) را نشان میدهد.
انتشار چینهشناسی: این گونه را Piuz and Meister 2013 از سنومانین منطقة عمان گزارش کرده است؛ اما در سازندهای سروک و ایلام چاههای شمارة 1 و 14 میدان نفتی آبتیمور، این گونه در سنومانین- سانتونین تا کامپانین؟ نیز دیده شده است.
نتیجه
در مطالعة بیوستراتیگرافی سازندهای سروک و ایلام در چاههای شمارة 1 و 14 میدان نفتی آبتیمور، علاوه بر روزنهداران کفزی که در مطالعات پیشین از سازندهای سروک و ایلام گزارش شده است، 6 روزنهدار کفزی زیر برای نخستینبار از این دو سازند شناسایی و معرفی میشود:
تشکر و قدردانی
در پایان لازم میدانم از مسئولان محترم شرکت مناطق نفتخیز جنوب بهویژه مسئولان محترم ادارة زمینشناسی بنیادی که همکاری و مساعدت لازم را مبذول داشتند، تقدیر و سپاسگزاری کنم؛ همچنین از مساعدت سرکار خانم دکتر Esmeralda Caus و جناب آقای دکتر Felix Schlagintweit بهواسطة کمک در تشخیص گونههای خانوادة Rotaliidae و راهنماییهای ارزندة جناب آقای دکتر وزیری مقدم در نگارش این مقاله کمال تشکر و قدردانی را دارم.
Plate-1
Figs.1-9: Fischerina carinata
Fig.1: A. Overlap chams. Axl. sec.
figs.2, 5, 6: Axl. sec.
figs.3, 4, 7, 9: Subaxial sec.
Fig.8: A. Keel; B. Cham.; Subaxial sec.
Sample no. Depth (m) of figs. plate-1
Fig.1: 3373.3-AT14#, Fig.2: 3410.2-AT14#, Fig.3: 3421.38-AT1#, Fig.4: 3506.72-AT1#, Fig.5: 3645.40-AT1#
Fig.6: 3645.40-AT1#, Fig.7: 3662.17-AT1#, Fig.8: 3666.74-AT1#, Fig.9: 3701.79-AT1#
Plate-2
Figs. 1-6: Spiroloculina cenomana
Fig.1: A. Keel; B. Sigmoidal arrangment of last cham.; Subaxial sec.
figs. 3-5: Subaxial sec.
Fig. 2, 6: Axl. sec.
Fig.6: A. Proloculus; Axl. sec
Figs. 7-9: Sigmomasilina ottaduenesis
figs. 7, 8: A. sigmoidal arrangment chams.; B. emberyonic cham.; Axl. sec.
figs.9: Suaxial sec.
Sample no. & Depth (m) of figs. plate-2
Fig.1: 3718.56-AT1#, Fig.2: 3567.68-AT1#, Fig.3: 3622.54-AT1#, Fig.4: 3762.75-AT1#, Fig.5: 3869.43-AT1#
Fig.6: 3878.58-AT1#, Fig.7: 3112-AT14#, Fig.8: 3113.50-AT14#, Fig.9: 3155-AT14#
Plate-3
Figs.1-3: Sigmomasilina ottaduenesis
figs.1, 3: Axl. sec.
figs. 2: Suaxial sec.
Figs.4-9: Palaeosigmoilopsis apenninica
figs.4, 6, 7: Axl. sec.
Fig.5: A. Sigmoidal arrangment cham.; Axl. sec.
Fig.8, 9: Subaxial sec.
Sample no. & Depth (m) of figs. plate-3
Fig.1: 3171-AT14#, Fig.2: 3178-AT14#, Fig.3: 3263-AT14#, Fig.4: 3253.6-AT14#, Fig.5: 3259.1-AT14#
Fig.6: 3333.5-AT14#, Fig.7: 3413.76-AT1#, Fig.8: 3799.33-AT1#, Fig.9: 3274.25-AT14#
Plate-4
Figs.1-9: Rotorbinella sp. nov.
Fig.1: A. Acuminate keel and curved; Axl. sec.
Fig.2: A. Secondary cham.; B. Emberyonic cham.; Axl. sec.
Fig.3: A. Spiral Suture line; Subaxial sec.
Figs.4, 6, 7: Axl. sec.
Fig.5: A. Inflated chamber in last whorl; B. Massive umbilical plug; C. Pore. Axl. sec.
Fig.8: Axl. sec.
Fig.9: A. Canal interseptal; B.? Canal umbilical- spiral; C.? Foliar cham.; D. Septa; E. Cham.; Parl. sec.
Sample no. & Depth (m) of figs. plate-4
Fig.1: 3171-AT14#, Fig.2: 3173-AT14#, Fig.3: 3176-AT14#, Fig.4: 3181.5-AT14#, Fig.5: 3181.5-AT14#
Fig.6: 3187-AT14#, Fig.7: 3187-AT14#, Fig.8: 3261.6-AT14#, Fig.9: 3261-AT14#
Plate-5
Figs.1-6: Pararotalia boixae
Fig.1: A. Pustule; B. emberyonic cham.; C. MUP; Axl. sec.
Fig.2: Axl. sec.
Fig.3: A. Pustule; B. Keel; Axl. sec.
Fig.4: Subaxial sec.
Fig.5: Suaxial sec.
Fig.6: Suaxial sec.
Sample no. & Depth(m) of figs. plate-5
Fig.1-3110-AT14#, Fig.2-3111-AT14#, Fig.3-3112-AT14#, Fig.4-3124-AT14#, Fig.5-3482.34-AT1#
Fig.6-3142.48-AT1#, Fig.7-3111-AT14#, Fig.8-3139.44-AT1#, Fig.9-3111.25-AT14#
Abbreviations: Cham.: Chamber Axl.: Axial Sec.: Section Parl.: Parallel MUP: Massive umbilical plug
|