Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor, Faculty of Science, Department of Geology, University of Hormozgan, Bandar-Abbas, Iran
2 Assistant Professor, Department of Earth Sciences, Institute for Advanced Studies in Basic Sciences (IASBS), Zanjan, Iran
3 Ph.D. Student in Sedimentology and Sedimentary Petrology, Department of Geology, Research Institute of Petroleum Research (RIPI), Tehran, Iran
4 National Iranian Oil Company Exploration Directorate, Tehran, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
شرایط اکولوژی محیط دیرینۀ تهنشست رسوبات و ویژگیهای تودههای آبی مانند دما، شوری، میزان گردش آب، اکسیداسیون و احیا با استفاده از فاکتورهای مختلف رسوبشناسی و ژئوشیمیایی مانند نوع (کربناته، سیلیسی- آواری و تبخیری)، فراوانی و تنوع اجزای تشکیلدهندۀ رسوبات، بافت، ترکیب عناصر فرعی، اصلی، ایزوتوپهای پایدار کربن و اکسیژن ارزیابیشدنی است (Adabi & Rao 1996; Adabi et al. 2010; Khatibimehr et al. 2013; LaGeange et al. 2019; Grabowski et al. 2019; Briard et al. 2020). این مطالعات بهویژه دربارۀ رسوبات کربناته، جایگاه ویژهای دارد که ترکیب آنها بهشدت متأثر از درجۀ شوری، دما، فشار CO2، عمق و دمای آب است (Hay 2008; Shushtarian et al. 2011; Kennedy et al. 2014; Rudko et al. 2014; Kalanat & Vaziri-Moghaddam 2019). امروزه محققان بهواسطۀ مطالعات پتروگرافی کربناتها، همراه با تجزیهوتحلیل عناصر اصلی، فرعی و ایزوتوپهای پایدار به نتایج و اطلاعات ارزندهای از شرایط محیطرسوبی، تاریخچۀ دیاژنتیکی رسوبات، توسعۀ مخازن هیدروکربنی و سنگ منشأ آنها دست یافتهاند. ازجمله این اطلاعات ارزشمند، عبارتند از: تعیین نوع محیطرسوبی، میزان دگرسانی، تعیین دمای قدیم، ترکیب کانیشناسی اولیه، محیط و روندهای دیاژنتیکی (متئوریک، دریایی، دفنی)، شناسایی کربناتهای مناطق مختلف حارهای، معتدله و قطبی، تفکیک توالیهای رسوبی ازنظر شرایط اکسیداسیون-احیا، تعیین زونهای حداکثری تمرکز مواد آلی منشأ هیدروکربنی، شناسایی و بررسی زونهای انقراض مرتبط با وقایع احیایی اقیانوسی، بررسی منشأ و تشخیص برخاستگاه سنگهای سیلیسی- آواری، تغییرات نسبی سطح آب دریا، بازسازی تاریخچۀ تکامل، پرشدگی حوضه، مطالعات چینهنگاری، سنسنجی و تفکیک مرز بین سازندها (Adabi et al. 2010; LaGeange et al. 2019; Grabowski et al. 2019; Briard et al. 2020). انواع مختلف رسوبات کربناته در وضعیت آبوهوایی مختلف (حارهای، معتدل و قطبی) تشکیل میشود؛ بهطوری که نحوۀ تشکیل رسوبات قدیم، با استفاده از بررسی تغییرات عناصر فرعی بین رسوبات کربناتۀ عهد حاضر آبهای گرم و سرد تشخیصدادنی است. در این ارتباط تغییرات عناصر فرعی در رسوبات کربناتۀ محیطهای آبوهوایی مختلف، بهدلیل تغییر در عرض جغرافیایی، دمای آب و درنتیجه تغییر در ترکیب کانیشناسی آنهاست. علاوه بر کاربردهای ذکرشده در بالا، تفکیک انواع محیطهای دیاژنتیکی (متئوریکی، تدفینی، دریایی اولیه) ازطریق آنالیزهای ایزوتوپی امکانپذیر است. شرایط تشکیل، ترکیب کانیشناسی اولیه و نوع محیط دیاژنزی کربناتها با رسم مقادیر ایزوتوپهای کربن- اکسیژن و عنصری نمونهها در مقابل هم، تشخیصدادنی است و این بهدلیل تأثیر عوامل مختلف، ازقبیل ترکیب کانیشناسی، دما، ترکیب سیالات، شرایط اکسیداسیون و احیا، بر توزیع عناصر اصلی، فرعی و ایزوتوپهای پایدار در سنگهای کربناته است (Kennedy et al. 2014; Hay 2008; Rudko et al. 2014; Kalanat & Vaziri-Moghaddam 2019)؛ ازاینرو، علاوه بر مطالعات متداول تعیین اجزای تشکیلدهنده، ترکیب و فراوانی فونای موجود و رخسارههای رسوبی، بررسی تغییرات میزان عناصر اصلی، فرعی و ایزوتوپهای پایدار، اطلاعات ارزشمندی دربارۀ وضعیت حوضۀ رسوبی، فرآیندهای عملکننده در آن، شرایط پالئواکولوژیکی، تغییرات نسبی سطح آب دریا و نحوۀ گسترش حوضۀ رسوبی به دست میدهد (Adabi & Rao 1996; Hay 2008; Shushtarian et al. 2011; Khatibimehr et al. 2013; Rudko et al. 2014; Kennedy et al. 2014; Kalanat & Vaziri-Moghaddam 2019; LaGrange et al. 2020; Grabowski et al. 2019; Briard et al. 2020). بهطورکلی بازههای زمانی اردویسین-کربونیفر زیرین و ژوراسیک میانی-کرتاسه، با توسعۀ دریاهای کلسیتی شناخته میشوند؛ در حالی که کربونیفر بالایی-تریاس با توسعۀ دریاهای آراگونیتی مشخص میشود (Sandberg 1983). بهطورکلی سازند سرگلو (ژوراسیک میانی) در ناحیۀ لرستان، متشکل از سنگ آهکهای سیاهرنگ نازک تا ضخیم لایۀ بیتومندار، سنگ آهکهای دولومیتی و شیلهای آهکی متورق سیاهرنگ دارای مقادیر فراوان کربن آلی است که بهعنوان سنگ منشأ در حوضۀ زاگرس مطرح است (Motiie 1993). در این مطالعه با استفاده از ابزارهای مطالعات پتروگرافی، میکروسکوپهای کاتدلومینسانس و الکترونی، آنالیز عناصر فرعی و ایزوتوپهای پایدار و تلفیق نتایج این مطالعات با یکدیگر، ترکیب کانیشناسی اولیۀ رسوبات سازند سرگلو، محاسبۀ دمای آب دریا در زمان تهنشست رسوبات و میزان اثرگذاری فرآیندهای دیاژنتیکی بر این رسوبات بررسی شده است. در انتها مجموعۀ نتایج بهدستآمده از این مطالعات، با نتایج حاصل از مطالعات پتروگرافی و تفسیر محیطهای رسوبی سازند سرگلو انطباق داده شده و اثر نوع محیط رسوبی و شرایط پالئواکولوژیکی (مانند شوری، دما، میزان گردش آب، اکسیداسیون- احیا) حاکم بر آن، در زمان تهنشست این رسوبات بررسی شده است.
زمینشناسی، موقعیت جغرافیایی و رسوبشناسی سازند سرگلو
رشتهکوههای زاگرس در جنوب غرب ایران، بخشی از کمربند کوهزائی آلپ-هیمالیا است و روند کلی شمال غرب- جنوب شرق دارد و از جنوب شرق کشور ترکیه تا تنگۀ هرمز ایران گسترش دارد (Stocklin 1968; Alavi 2004). حوضۀ زاگرس بهدلیل برخورداری از گسترۀ وسیع و ضخامت درخور توجه رسوبات غنی از مواد آلی، وجود سیستمهای نفتی متعدد و عظیم، جزء بااهمیتترین زونهای رسوبی ایران و جهان معرفی شده است. بهطورکلی ازنظر جغرافیایی، زاگرس به نواحی لرستان، خوزستان و فارس تقسیم میشود. همچنین در راستای شمال خاور به جنوب باختر، حوضۀ زاگرس متشکل از زاگرس مرتفع (زاگرس داخلی)، زاگرس چینخورده (زاگرس بیرونی) و دشت خوزستان است (Alavi 2004). برشهای مطالعهشدۀ سازند سرگلو در ناحیۀ لرستان و در زون زاگرس چینخورده قرار گرفته است (شکل 1).
به عقیدۀ علوی (Alavi 1991, 2004)، سنگهای زاگرس بر مبنای ترکیب کلی رخسارههای سنگی و پیامد رویدادهای زمینساختی، به سه واحد زمینساختی-چینهشناختی تقسیم میشود: الف) رخسارههای سکویی قارۀ گندوانا (پرکامبرین پسین-تریاس میانی)، رخسارههای فلات قارۀ جنوب تتیس جوان (ژوراسیک- کرتاسه) و رسوبهای فورلند (سنوزوییک). در زمان تهنشینی سازند سرگلو (ژوراسیک میانی)، صفحۀ عربستان که دربرگیرندۀ حوضۀ زاگرس در بخش شمال خاوری بوده، بهصورت یک حاشیۀ قارهای غیرفعال توسعه داشته است (Sharland et al. 2001). در زمان کرتاسۀ بالایی (سنومانین) و بهدلیل فرورانش پوستۀ اقیانوسی به زیر صفحۀ ایران، اقیانوس نئوتتیس شروع به بستهشدن کرده است و به این ترتیب صفحۀ ایران و حوضۀ زاگرس، به یک حاشیۀ فعال تبدیل میشوند (Sharland et al. 2001; Heydari 2008).
سازند سرگلو در ناحیۀ مطالعهشده، با مرز ناپیوسته بر رسوبات تبخیری سازند سورمه (ژوراسیک زیرین) قرار میگیرد و توسط رسوبات تبخیری سازند گوتنیا (ژوراسیک بالایی) با مرز ناپیوسته پوشیده میشود (شکل 2a). سازند سرگلو در ناحیۀ مطالعهشده، متشکل از سنگ آهکهای سیاهرنگ نازک تا متوسط لایۀ بیتومیندار، سنگ آهکهای دولومیتی و شیلهای آهکی متورق سیاهرنگ است (Sharafi et al. 2021) (شکل 2، b-d). رسوبات سازند سرگلو در ناحیۀ مطالعهشده، از نوع پلاژیک و همی پلاژیک است و اجزای اصلی تشکیلدهندۀ آنها، شامل دوکفهایهای پلاژیک پوسیدونیا و اجزای فرعی شامل خردههای اکینودرم و آمونیت است. وجود مقادیر فراوان مواد آلی، پیریتهای خوشهای و مکعبی درشت بلور از مشخصات ویژۀ این رسوبات است که تقریباً در تمامی رخسارهها مشاهده میشود. موارد بسیار اندکی از آشفتگیهای زیستی در این رسوبات مشاهده میشود. رخسارههای رسوبی در این سازند، عمدتاً شامل شیل آهکی پلاژیک، مادستون (وکستون) حاوی دوکفهایهای پلاژیک، وکستون/پکستون (فلوتستون-ردستون) حاوی دوکفهایهای پلاژیک و پکستون بایوکلاستیک حاوی خردههای دوکفهای پلاژیک و اکینودرم است (Sharafi et al. 2021) (شکلهای 3 و 4). این رسوبات در بخشهای رمپ بیرونی و کف حوضه، از یک سیستم رمپ کربناته و در یک شرایط کماکسیژن تا احیایی با میزان گردش آب اندک تهنشین شدهاند (Sharafi et al. 2021).
شکل 1- A) تقسیمبندی ساختاری-زمینشناسی جنوب غرب صفحۀ ایران (Stocklin 1968)، B) نقشۀ جغرافیایی و راههای دسترسی ناحیۀ مطالعهشده و محل برشهای مدنظر در ناحیۀ لرستان (نقشۀ سادۀ زمینشناسی برگرفته از نقشۀ 1:2500000 ایران، شرکت ملی نفت ایران، 1976).
Fig- 1- A) Geological-structural division of the Iran Plate (Stocklin 1968), B) Location map of the studied sections of the Sargelu Formation in the Lorestan area (Simplified geological map from base map: 1:2500000, NOIC, 1976).
شکل 2- تصاویر صحرایی رسوبات سازند سرگلو در ناحیۀ مطالعهشده. a) نمای باز سازند سرگلو که بر سازند سورمه قرار میگیرد و نهشتههای تبخیری سازند نجمه آن را میپوشاند؛ b) تناوب سنگ آهکهای نازک لایه و شیلهای آهکی سیاهرنگ؛ c) سنگ آهکهای نازک- متوسط لایۀ سیاهرنگ در برش کزی؛ d) شیل آهکی سیاهرنگ، برش بیزل.
Fig 2- Filed photo of the Sargelu Fm. in the studied area. a) Open view of the Sargelu Fm. overlain the Surmeh Fm. and is overlain by evaporate sediments of the Nagmeh Fm., b) Alternation of the black thin-bedded limestone and black calcareous shale, c) Black thin- to medium-bedded limestone in the Kezi locality, d) black calcareous shale, Bizel locality.
شکل 3- رخسارههای سازند سرگلو در ناحیۀ لرستان. a) رخسارۀ مادستون آهکی؛ b) رخسارۀ مادستون حاوی دوکفهایهای پلاژیک؛ c) نمای نزدیک از رخسارۀ مادستون حاوی دوکفهایهای پلاژیک؛ d) رخسارۀ مادستون-وکستون دوکفهایهای پلاژیک؛ e) رخسارۀ پکستون حاوی دوکفهایهای پلاژیک؛ f) رخسارۀ وکستون حاوی دوکفهایهای پلاژیک و مقادیر فراوان مادۀ آلی که موجب رنگ سیاه زمینه شده است.
Fig 3- Microfacies of the Sargelu Fm. in the Lorestan area. a) Limy mudstone, b) Mudstone with sporadic pelagic bivalves, c) Close-up of the mudstone facies with sporadic pelagic bivalves, d) Mudstone-wackestone facies with pelagic bivalves, e) Plagic bivalve packstone facies, f) Wackestone facies with pelagic bivalves and high content of organic material cause black color in the context.
شکل 4- رخسارههای سازند سرگلو در ناحیۀ لرستان. a) رخسارۀ فلوتستون-ردستون حاوی دوکفهایهای پلاژیک؛ b) نمونۀ دستی رخسارۀ فلوتستون-ردستون حاوی دوکفهایهای پلاژیک؛ c) رخسارۀ فلوتستون-ردستون حاوی دوکفهایهای پلاژیک و مقادیر فراوان مادۀ آلی درزمینه که موجب رنگ سیاه در این رخساره شده است.
Fig 4- Microfacies of the Sargelu Fm. in the Lorestan area. a) Pelagic bivalve float-rudstone, b) Pelagic bivalve float-rudstone, c) Pelagic bivalve float-rudstone with high content of the organic material cause black color of the context.
روش مطالعه
در این مطالعه برشهای بیزل، کزی، دودان، هماجگه، هاوندران، ماهپاره و تنگ مستان از سازند سرگلو در ناحیۀ لرستان و زون چینخورده-گسلیدۀ زاگرس بررسی شده است (شکلهای 1 و 2). تعداد 180 مقطع نازک برای تعیین ترکیب اجزای تشکیلدهنده و بافت مطالعه شده است. تعداد 35 نمونه با میکروسکوپ الکترونی برای شناسایی مواد آلی، پیریتهای خوشهای، کوبیک و میزان حفظشدگی دیوارۀ پوستههای فسیلی در موسسۀ متارلوژی رازی مطالعه شده است. علاوه بر مطالعات میکروسکوپی و برای تأیید و انتخاب نهایی نمونههای فاقد آثار مشخص دیاژنتیکی، تعداد 12 نمونه با میکروسکوپ کاتدلومینسانس (CL) در پژوهشگاه صنعت نفت ارزیابی شده است. بهمنظور آنالیز ژئوشیمیایی رسوبات سازند سرگلو، پس از مطالعۀ دقیق مقاطع نازک و ارزیابی با میکروسکوپ الکترونی و CL، تعداد 31 نمونه از رخسارههای شیلآهکی و مادستون (وکستون) انتخاب و با متۀ دندانپزشکی نمونهگیری شدند که بافت یکنواخت و کمترین شواهد دیاژنتیکی را داشتند (جدول 1). نمونههای نهایی برای تعیین عناصر فرعی، اصلی و ایزوتوپهای پایدار کربن و اکسیژن به مرکز آزمایشگاهی بینالمللی Actalabs در کشور کانادا ارسال شده است. برای آنالیز عنصری (اصلی و فرعی) مقدار 25/0 گرم از هر نمونه، بهترتیب توسط اسیدهای هیدروفلوریک، مخلوط نیتریک و پرکلریک حل میشود، سپس با استفاده از یک برنامۀ کنترلشده، نمونهها در گرمایش قرار میگیرد تا نمونههای خشک به دست آید. بعد از خشکشدن، نمونهها مجدداً در اسیدهای نیتریت و هیدروکلریک حل شده است. در این بخش چنانچه کانیهای مقاوم در برابر حلشدن موجود باشد، فرآیند حلشدن کامل نبوده است. عناصر آرسنیک، آنتیموان و کروم ممکن است تا حدی فرار باشند. برای کنترل کیفیت، از یک استاندارد آزمایشگاهی یا مرجع معتبر تأییدشده، استفاده شده است. در ادامه نمونههای حلشده، رقیق شده و با دستگاه ICP-MS مدل Perkin Elmer Sciex ELAN 6000, 6100, 9000 آنالیز شده است. در این بین، کنترل همزمان بعد از هر بیست نمونه آنالیز انجام شده است. بررسی استاندارد نمونههای حلشدۀ هر 80 نمونه و آنالیز نمونۀ هضم تکراری هر 15 نمونه انجام شده است. علاوه بر این، ابزارهای استفادهشدۀ هر 80 نمونه مجدداً کالیبره شده است. بهمنظور آمادهسازی نمونههای پودری برای انجام آنالیزهای ایزوتوپی اکسیژن-کربن، 15 میلیگرم از پودر هر نمونه به مدت 24 ساعت در معرض اسیدفسفریک 100درصد و در دمای 25درجۀ سانتیگراد قرار میگیرد تا گاز CO2 متصاعدشده از هر نمونه، به کمک دستگاه طیفسنج جرمی اندازهگیری شود. خطای اندازهگیری در این روش ‰ 1/0± بوده است. ترکیب ایزوتوپ اکسیژن-کربن یک نمونه، بهصورت δ و برحسب قسمت در هزار بیان میشود و مقدار آن نسبت به استاندارد مرجع V-PDB اندازهگیری میشود. همچنین 51 نمونه از رسوبات سازند سرگلو نیز برای تعیین عناصر اصلی و فرعی با استفاده از دستگاه XRF، در آزمایشگاه زرآزما آنالیز شده است (جدول 2).
شکل 5- ستون چینهشناسی برشهای سازند سرگلو در ناحیۀ مطالعهشده.
Fig 5- Stratigraphy column of the Sargelu Formation of the studied area.
جدول 1- عناصر اصلی، فرعی و ایزوتوپهای کربن و اکسیژن در نمونههای سازند سرگلو در ناحیۀ مطالعهشده.
Table 1- Major and trace elements and stable isotopes of the Sargelu Fm. in the studied area.
جدول 2- عناصر اصلی و فرعی رسوبات سازند سرگلو در ناحیۀ مطالعهشده (آنالیز XRF).
Table 2- Major and minor elements the Sargelu Fm. in the studied area (XRF analysis).
آنالیز میکروسکوپ کاتدلومینسانس (CL) و الکترونی (SEM)
همانطور که بیان شد نمونههای انتخابشده برای آنالیز ژئوشیمیایی، عمدتاً از نوع شیل آهکی و مادستون (وکستون) بوده که در مطالعات پتروگرافی کمترین شواهد دیاژنتیکی را داشتهاند. بررسیهای صورتگرفته با میکروسکوپ CL و میکروسکوپ الکترونی بر نمونهها، برای تأیید نهایی کیفیت مناسب نمونههای انتخابشده بوده است. مطالعۀ نمونههای سازند سرگلو نشان میدهد زمینۀ میکریتی فاقد هرگونه لومینسانس است که بیانگر اثرنداشتن فرآیندهای دیاژنتیکی بر آنهاست (شکل 6a-h). پوستههای دوکفهای نیز مانند زمینۀ میکریتی فاقد لومینسانس است؛ بنابراین بیانگر اثرنداشتن فرآیندهای دیاژنتیکی بر آنهاست (شکل 6c-h). در تصاویر میکروسکوپی، دیوارۀ دوکفهایهای پلاژیک درجۀ حفظشدگی خوبی را نشان میدهد که این موضوع تأییدکنندۀ تفسیر بالا (میکروسکوپ CL) دربارۀ اثرنداشتن فرآیندهای دیاژنتیکی بر نمونههای انتخابشده است (شکل 6a, c, e, g). پدیدۀ درخور توجه دیگر، سیمان پرکنندۀ داخل دوکفهایهاست (شکل 6 c, g). سیمان پرکنندۀ داخل دوکفهایها در تصاویر CL، ویژگی لومینسانس مانند ماتریکس میکریتی دارد؛ بنابراین شرایط مشابه با آنها و اثرنداشتن دیاژنز متئوریک را نشان میدهد (شکل 6d, h). این سیمانها در میکروسکوپ الکترونی مرزهای صاف، مشخص و شارپ دارد (شکل 7h) که نشاندهندۀ توسعۀ پدیدۀ دیاژنتیکی تبلور مجدد میکریت، در شرایط دفن نیمهعمیق و ایجاد سیمان دروغین است. نمونههای مطالعهشده در میکروسکوپ الکترونی، عمدتاً بافت فشرده دارد (شکل 7a-c)؛ اگرچه تخلخلهای میکرونی بهویژه در نمونههای دارای مادۀ آلی مشاهدهشدنی است (شکل 7d-g). توسعۀ این تخلخلها با تولید اسیدهای کربوکسیلیک در اثر فرآیند پختگی مواد آلی، در دفن نیمهعمق مرتبط و موجب انحلال و توسعۀ تخلخل میشود (Mansurberg et al. 2012). در مواردی بهصورت پراکنده، دولومیتهای ریز بلور (50 تا 100 میکرون) نیمهشکلدار (planar-s) تا شکلدار (planar-e) نیز در رسوبات سازند سرگلو مشاهده میشوند که در ماتریکس میکریتی شناورند (شکل 6i-k). در تصاویر CL، این دولومیتها زونبندی متشکل از مرکز تیره و حاشیۀ قرمز روشن دارند (شکل 6j). با توجه به اندازۀ کوچک و شکل این دولومیتها، حالت مسطح آنها و پرکندگی در ماتریکس میکریتی، تشکیل آنها در دمای نسبتاً پایین (کمتر از 50 تا 60 درجه) و تدفین نیمهعمیق در نظر گرفته میشود (Mahboubi et al. 2010; Aghaei et al. 2014). تغییرات لومینسانس و وجود زونبندی در بلورهای دولومیت، بیانگر تغییرات شیمیایی سیالات دولومیتساز در طی مراحل مختلف تشکیل آنهاست (Mahboubi et al. 2010; Aghaei et al. 2014).
شکل 6- تصاویر میکروسکوپی و CL از نمونههای سازند سرگلو در ناحیۀ لرستان. a و b) تصاویر میکروسکوپی و CL رخسارۀ وکستون حاوی دوکفهایهای پلاژیک که در تصویر CL حالت یکدست بدون لومینسانس زمینۀ میکریتی و دیوارۀ دوکفهایها مشخص است؛ c -h) تصاویر میکروسکوپی و CL رخسارۀ وکستون حاوی دوکفهایهای پلاژیک که در تصویر CL دیوارۀ دوکفهایها و سیمان پرکننده، لومینسانس مشابه با میکریت دارد (فلش)؛ i و j) تصاویر میکروسکوپی و CL رخسارۀ مادستون آهکی که در تصویر CL حالت یکدست زمینه، بدون لومینسانس و دولومیتهای ریز بلور پراکنده با لومینسانس حاشیهای قرمز روشن مشخصاند (فلشها)؛ k) تصویر SEM از دولومیتهای شکل دار.
Fig 6- Microscopic and CL images of the Sargelu Formation of the Lorestan area. a, b) Microscopic and CL images of the pelagic bivalve wackestone, which display homogenous non-luminescence character of the micritic matrix and bivalves, c-h) Microscopic and CL images of the pelagic bivalve wackestone, which display homogenous non- luminescence character of the micritic matrix, bivalves and infilling calcite cement (arrow), i, j) Microscopic and CL images of the lime mudstone, which display homogenous non-lominacace character of the micritic matrix including fine-crystals of the dolomite with rim light red luminescence (arrows), k) SEM of planar dolomite.
شکل 7- تصاویر SEM و انالیز SEM-EDX نمونههای سازند سرگلو در ناحیۀ لرستان. a-c) رخسارۀ مادستون، دارای بافت متراکم و تخلخل پراکنده (فلش)؛ d) وجود مادۀ آلی فراوان (o) و تخلخلهای میکرونی (فلش) در رخسارۀ مادستون (وکستون)؛ e) آنالیز SEM-EDX از مادۀ آلی در تصویر d، f و g) تخلخلهای میکرونی (فلش) که تا حدی با یکدیگر مرتبطاند؛ h) بلورهای کلسیت شکلدار با حاشیۀ صاف و مسطح که در مرکز پوسته اسکلتی رشد کرده اند.
Fig 7- SEM and SEM-EDX analysis of the Sargelu sediments of the Lorestan area. a-c) Tight mudstone facies with sporadic porosity (arrows), d) Presence of the abundant organic material (o) and micro-porosity (arrow) in the mudstone (wackestone) facies, e) SEM-EDX of the organic material in Fig. 7d, f, g) Relatively connected micro-porosity (arrows), e) Planar calcite cement with straight boundaries infilling the fossils chamber.
نتایج و بحث
کانیشناسی اولیه
شناسایی ترکیب کانیشناسی اولیۀ کربناتهای قدیم، حائز اهمیت فراوانی است؛ زیرا با دانستن ترکیب کانیشناسی اولیه، ارزیابی شرایط اکولوژی محیط دیرینه مانند دما، شوری و اثر فرآیندهای دیاژنتیکی با اطمینان بیشتری انجام میشود (Adabi et al. 2010). برای شناسایی ترکیب کانیشناسی اولیه، از مطالعات ژئوشیمیایی عناصر فرعی (بهویژه نسبتهای Sr/Na و Sr/Mn) و ایزوتوپهای اکسیژن و کربن استفاده میشود (Mahboubi et al. 2010; Adabi et al. 2010; Shushtarian et al. 2011; Aghaei et al. 2014).
عناصر اصلی و فرعی
سدیم (Na)
عواملی همچون درجۀ شوری، تفریق بیوشیمیایی (biochemical differentiation)، آثار جنبشی (kinetic)، ترکیب کانیشناسی و عمق آب، با تمرکز سدیم در رسوبات کربناتۀ عهد حاضر در ارتباطاند (Royer et al. 2001; Mahboubi et al. 2010; Wendler et al. 2013; Rudko et al. 2014)؛ چنانکه با افزایش شوری، عمق آب و میزان آراگونیت، مقدار سدیم افزایش مییابد (Adabi 2004). تغییرات سدیم در رسوبات آراگونیتی غیر بایوتیک حارهای عهد حاضر، بین 1500 تا 2700 پیپیام (میانگین 2500 پیپیام) است (Rao & Amini 1995). در سنگهای کربناتهای که تحت تأثیر فرآیندهای دیاژنتیکی متئوریک قرار میگیرد، محتوای سدیم پایین خواهد بود (Adabi et al. 2010). میزان سدیم در رسوبات سازند سرگلو، بین 222 تا 1187 پیپیام با میانگین 417 پیپیام است (جدولهای 1 و 2). چنانکه نمودارهای Na-Mn و Sr-Na نشان میدهند، نمونههای سازند سرگلو نیز در محدودۀ کربناتهای نیمهقطبی ساب پولار قرار میگیرند (شکل 8a, b) و ترکیب کلسیتی اولیه را برای آنها تأکید میکنند. بالابودن میزان Na در نمونههای سازند سرگلو با عمق تهنشینی این رسوبات سازگار است که در بخشهای رمپ خارجی و کف حوضه است.
استرانسیم (Sr)
میزان تمرکز Sr در مطالعۀ شرایط دیاژنتیکی و تعیین ترکیب کانیشناسی اولیۀ محیطهای قدیم رسوبات کربناته استفاده میشود (Mahboubi et al. 2010; Aghaei et al. 2014)؛ بهطوری که مقدار استرانسیم با افزایش میزان آراگونیت افزایش و با افزایش میزان کلسیت کاهش مییابد (Adabi et el. 2010). علاوه بر این، میزان استرانسیم با دمای آب دریا ارتباط مستقیم دارد (Mahboubi et al. 2010; Khatibimehr et al. 2013; Aghaei et al. 2014). در آراگونیت معمولاً میزان Sr بالا و میزان Mn پایین است (Adabi & Assadi 2008؛ Rao & Jayawardane 1994). در این ارتباط در شبکۀ کلسیت غیر بایوتیک، حداکثر میزان Sr، ppm 1000 است (Adabi 2004). در آبهای متئوریک، استرانسیم تمرکز پایینی دارد و درنتیجه در کربناتهایی که تحت تأثیر این آبها قرار میگیرد، باعث کاهش میزان Sr در این کربناتها میشود. مقدار Sr در نمونههای کل کربناتۀ عهد حاضر، در مناطق حارهای بین 8000 تا 10000 پیپیام (Rao & Amini 1995) و در مناطق معتدل بین 1642 تا 5007 پیپیام (بهطور متوسط 3270 پیپیام) است (Adabi & Assadi 2008; Aghaei et al. 2014). میزان Sr در رسوبات سازند سرگلو بین 85 تا 1350 پیپیام (میانگین 200 پیپیام) تغییر میکند (جدولهای 1 و 2). چنانکه در جدولهای 1 و 2 مشاهده میشود، محتوای Sr در رسوبات کربناتۀ سازند سرگلو پایین است. ازطرفی در نمودار Sr-Na، پایینبودن میزان استرانسیم در نمونههای سازند سرگلو، با کانیشناسی اولیۀ کلسیت کممنیزیم ارتباط دارد. در این ارتباط پوستههای Posodonids که از جنس کلسیت کممنیزیم است، گسترش فراوانی در این سازند دارد که تاییدکنندۀ تفسیر بالاست. عمق بالای تهنشینی این رسوبات با ترکیب اولیۀ کلسیت کممنیزیم منطبق است.
شکل 8- a) نمودار دوتایی مقادیر Na در برابر Mn. b) تغییرات مقادیر سدیم در برابر استرانسیم؛ c) نمودار دوتایی تغییرات Sr/Na در برابر Mn؛ d) نمودار دوتایی تغییرات مقادیر Mn در برابر Sr/Ca. در این شکلها محدودۀ سنگهای آهکی سازند سرگلو با محدودههای ارائهشده برای سنگهای آهکی مزدوران، مربوط به بخش کمعمق حوضه (Adabi & Rao 1991)، سنگهای آهکی گوردون اردویسین تاسمانیا (Rao 1990)، سنگهای آهکی نیمهقطبی پرمین تاسمانیا (Adabi & Rao 1996)، نمونههای کل کربنات معتدلۀ عهد حاضر تاسمانیا (Rao & Amini 1995) و محدودۀ آراگونیتی حارهای عهد حاضر (Milliman 1974) مقایسه شده است. نمونههای سازند سرگلو در محدودۀ سنگ آهکهای ساب پولار پرمین و معتدله قرار میگیرد که بیانگر ترکیب اولیۀ کلسیتی برای آنهاست. در شکل d با توجه به محدودههای که برند و وایزر (Brand & Veizer 1980) برای روندهای دیاژنتیکی آراگونیت (A)، کلسیت با منیزیم بالا (HMC) و کلسیت کممنیزیم (LMC) و پراکندگی نسبی نمونهها تعریف کردهاند، نمونههای آهکی سازند سرگلو تا حدی تحت تاثیر دیاژنز اولیۀ دریایی و تدفینی در یک محیط بسته تا نیمهبسته قرار داشتهاند.
Fig 8- a) Binary plot of Na vs. Mn of the Sargelu Formation, b) Variations of Sr vs. Na of the Sargelu Formation, c) Binary plot of Sr/Na vs. Mn in the Sargelu Fm, d) Mn and Sr/Ca variations in the Sargelu carbonates. These plots compared with fields of shallow marine Mozdoran limestones (Adabi & Rao 1991), Ordovician carbonate sediments of Tasmania (Rao 1990), subpolar cold-water Permian limestone (Adabi & Rao 1996), recent temperate bulk carbonate (Rao & Amini 1995), recent tropical shallow-marine aragonite (A, Milliman 1974). Note that all Sargelu samples fall within the sub-polar Permian and temperate displaying original LMC mineralogy. In Fig. 8d, trend shows that carbonate sediments of the Sargelu Fm. were affected by marine phreatic and burial fluids in a closed to semi-closed diagenetic system (Brand & Veizer 1980).
منگنز (Mn)
مقادیر Fe و Mn در رسوبات کربناتۀ آراگونیتی تروپیکال عهد حاضر، کمتر از ppm 20 (Rao & Amini 1995) و در کربناتهای معتدلۀ عهد حاضر بیش از 300 پیپیام است (Rao & Amini 1995). مقدار آهن و منگنز در کلسیتهای ارگانیکی و آراگونیتهای ارگانیکی متفاوت است. وجود شرایط اکسیدان، افزایش میزان رسوبگذاری، وجود ترکیب کانیشناسی اولیۀ آراگونیتی و عدم دیاژنز متئوریکی، موجب کاهش میزان منگنز میشود (Adabi & Rao 1991; Adabi & Assadi 2008; Mahboubi et al. 2010; Aghaei et al. 2014). بهدلیل ضریب بالای توزیع منگنز (حدود 15) (Adabi et al. 2010) و بالابودن میزان این عنصر در آبهای متئوریکی، کربناتهای متأثر از دیاژنز متئوریکی مقادیر منگنز بالایی خواهند داشت. همچنین حاکمیت شرایط احیایی در محیط رسوبی، موجب غنیشدن این عناصر در سنگهای کربناته میشود (Asadi & Adabi 2013; LaGrange et al. 2020). میزان منگنز در نمونههای مطالعهشدۀ سازند سرگلو، بین 14 تا 1210 پیپیام (میانگین 262 پیپیام) است (جدولهای 1 و 2). در نمودار Na-Mn، نمونههای سازند سرگلو در محدودۀ کربناتهای پرمین ساب پولار تاسمانیا قرار میگیرد که ترکیب اولیۀ کلسیتی را برای این نمونه تأکید میکند (شکل 8a). قرارگیری در این محدوده، با وجود غلبۀ رخسارههای پلاژیک حاوی دوکفهایهای پوسیدونیا در نمونههای سازند سرگلو همخوانی دارد.
آهن (Fe)
مقادیر آهن در رسوبات سازند سرگلو، بین 200 تا 45390 پیپیام (میانگین 4100 پیپیام) است (جدولهای 1 و 2). میانگین عنصر آهن در آراگونیتهای مناطق حارهای عهد حاضر، 20 پیپیام و در کربناتهای مناطق معتدلۀ عهد حاضر 1000 پیپیام است؛ ولی اثر محلولهای متئوریک سبب افزایش میزان آهن در سنگهای کربناته میشود (Adabi 2004). دیاژنز متئوریک، شرایط احیایی و دیاژنز دفنی سبب افزایش مقدار آهن در سنگهای کربناته میشود. با توجه به نتایج بررسیشده دربارۀ عناصر Sr، Na و Mn که پیشتر توضیح داده شد و همچنین وجود مقادیر فراوان مواد آلی، پیریتهای خوشهای و کوبیک (شکلهای 7b و 9) که نشاندهندۀ وجود شرایط احیایی در زمان تهنشست رسوبات سازند سرگلو و در مراحل دیاژنز تدفینی است (Sharafi et al. 2012, 2021)، میتوان نتیجه گرفت که این غنیشدگی عنصر آهن در رسوبات مطالعهشده در سازند سرگلو، متأثر از شرایط احیایی در بستر رسوبی و تا حدی عملکرد دیاژنز تدفینی است.
نسبت استرانسیم به سدیم (Sr/Na)
تفکیک کربناتهای حارهای و غیر حارهای قدیم و عهدحاضر، با استفاده از نسبت استرانسیم به سدیم و مقدار منگنز امکانپذیر است (Adabi & Assadi 2008; Adabi et al. 2010; Shushtarian et al. 2011; Khatibimehr et al. 2013). در سنگهای آراگونیتی حارهای عهد حاضر، مقدار Mn پایین و نسبت Sr/Na بالا (حدود 3 تا 5) است؛ در حالی که در سنگ آهکهای کلسیتی مناطق معتدلۀ عهدحاضر، مقدار Mn بالا و نسبت Sr/Na پایین (حدود 1) است (Adabi & Rao 1991). مقادیر Sr/Na در نمونههای سازند سرگلو، بین 06/0 تا 55/4 (میانگین 717/0) است. با توجه به نمودار Sr/Na-Mn، نمونههای سازند سرگلو در برشهای مطالعهشده، در محدودۀ کربناتهای کلسیتی ساب پولار تاسمانیا و مناطق معتدله قرار میگیرد و Sr/Na کمتر از یک و Mn حوالی 100 و بیشتر دارد که مشخصۀ ترکیب کانیشناسی کلسیتی برای این رسوبات است.
سیستم دیاژنتیکی
نسبت استرانسیم به کلسیم (Sr/Ca)
با استفاده از نمودار دوتایی Sr/Ca، برحسب Mn روند دیاژنز در سیستمهای باز و بسته تعیین میشود (Adabi & Assadi 2008; Mahboubi et al. 2010; Khatibimehr et al. 2013; Aghaei et al. 2014). در این نمودار روندهای دیاژنتیکی برای آراگونیت، کلسیت پرمنیزیم و کلسیت کممنیزیم مشخص شدهاند (Brand & Veizer 1980). زیادبودن تبادل آب-سنگ در سیستمهای دیاژنتیکی باز، باعث کاهش نسبت استرانسیم به کلسیم و افزایش مقادیر منگنز میشود؛ در حالی که پایینبودن این تبادلات در سیستمهای دیاژنتیکی بسته و نیمهبسته باعث میشود که مقادیر Sr/Ca در فازهای دیاژنزی، تغییرات محسوسی نسبتبه ترکیبات اولیه نداشته باشد؛ بهطورکلی کاهش منگنز در کلسیت دیاژنتیکی، نمایانگر بستهبودن سیستم دیاژنتیکی است. چنانکه در شکل 8d مشخص است، نمونههای کربناتۀ سازند سرگلو در محدودۀ سیستم دیاژنتیکی بسته تا نیمهبسته قرار گرفته است. تغییرات میزان منگنز در نمونهها و غنیشدگی در تعدادی از نمونهها، با شرایط احیایی در بستر رسوبی و دیاژنز تدفینی مرتبط است که موجب تسهیل ورود Mn به درون ترکیبات کربناته شده است. وجود مقادیر فراوان مواد آلی، پیریتهای خوشهای و کوبیک درشت بلور در نمونههای سازند سرگلو، تأییدکنندۀ شرایط احیایی در بستر رسوبی و محیط دیاژنز تدفینی است (Sharafi et al. 2012, 2021) (شکلهای 7b و 9). شناسایی دولومیتهای ریزبلور تشکیلشده در محیط دفن نیمهعمیق و سیمان دروغین ناشی از تبلور دوبارۀ میکریت، اثر نسبی دیاژنز تدفینی نیمهعمیق در یک سیستم بسته-نیمهبسته را تأیید میکند.
شکل 9- a و b) بهترتیب تصاویر SEM-BSE از پیریتهای خوشهای و کوبیک درشت بلور در سازند سرگلو.
Fig 9- a, b) SEM-BSE image of the framboidal and cubic pyrites in the Sargelu Fm., respectively.
تغییرات ایزوتوپهای اکسیژن و کربن در سازند سرگلو
نسبت ایزوتوپهای کربن و اکسیژن همراه با عناصر فرعی، اطلاعات ارزشمندی را در ارتباط با تغییرات دمای محیط رسوبگذاری، دما در فازهای مختلف دیاژنتیکی و تفکیک کربناتها در عرضهای مختلف جغرافیایی به دست میدهد (Adabi & Assadi Mehmandosti 2008; Adabi et al. 2010; Wendler et al. 2013; Aghaei et al. 2014; Coimbra et al. 2016; Grabowski et al. 2019; Briard et al. 2020).
ایزوتوپ اکسیژن 18 در برابر منگنز
تغییرات نسبت اکسیژن 18 در برابر منگنز، در شکل 10 ترسیم شده است. در این نمودار روندهای دیاژنتیکی در ترکیبات کلسیت کممنیزیم، کلسیت با منیزیم بالا و آراگونیت برای سازندههای عهد حاضر، محدودههای برلینگتون در ایالت میسیسیپی آمریکا و آهکهای Readbay سیلورین کانادا نشان داده شدهاند (Brand & Veizer 1980). چنانکه در شکل 10 مشاهده میشود نمونههای سازند سرگلو در محدودۀ سنگ آهکهای Redbay قرار میگیرد و نشاندهندۀ سیستم دیاژنتیکی بسته برای این نمونههاست. چنانکه در بخش پیش توضیح داده شد پراکندگی نسبی نمونهها بهدلیل اثر شرایط احیایی در بستر محیط رسوبی بر میزان منگنز نمونهها، در زمان تشکیل رسوبات سازند سرگلو است.
شکل 10- نمودار دوتایی تغییرات نسبت ایزوتوپ اکسیژن 18 به منگنز برای نمونههای سازند سرگلو. در این نمودار روندهای دیاژنتیکی در کلسیت کممنیزیم (LMC)، کلسیت با منیزیم بالا (HMC) و آراگونیت (A) برای متشکلههای عهد حاضر (R)، محدودههای برلینگتون (Burlington) میسیسیپی در ایالت آمریکا (CM) و آهکهای Readbay سیلورین کانادا (CS) نشان داده شدهاند (Brand & Veizer 1980). همانطور که ملاحظه میشود، نمونههای کربناتۀ سازند سرگلو در برشهای مطالعهشده، در سیستم دیاژنتیکی بسته تا نیمهبسته قرار میگیرد.
Fig 10- Binary plot of 18O vs. Mn including diagenetic trend of the LMC, HMC and aragonitic carbonates for the recent components, Burlington, Misissipi, USA, and Cilurian Readbay, Canada (Brand & Veizer 1980). The carbonate sediments of the Sargelu Fm. place within closed to semi-closed diagenetic system.
بهطور خلاصه میتوان بیان کرد که نتایج ژئوشیمی عناصر فرعی، ایزوتوپهای پایدار و آنالیز با میکروسکوپهای کاتد و SEM، نشاندهندۀ ترکیب کلسیتی اولیه برای رسوبات سازند سرگلو است. عمق بالای تهنشینی رسوبات سازند سرگلو این تفسیر را تأیید میکند که با وجود فراوانی رخسارههای پلاژیک و همیپلاژیک غنی از دوکفهایهای پلاژیک، پوسیدونیا با پوستۀ کلسیتی خوب حفظشده، مشخص میشود. ایجاد چینهبندی در آب، تهویه و گردش آب ضعیف در حوضۀ رسوبی سرگلو ناشی از شرایط گلخانهای در دورۀ ژوراسیک میانی، موجب توسعۀ یک حوضۀ رسوبی راکد (مشابه با شرایط حاکم بر اقیانوسهای ژوراسیک) شده و دانهریزبودن رسوبات سازند سرگلو، مانع اثر شدید فرآیندهای دیاژنتیکی بر آنها شده است؛ بهطوری که تنها دیاژنز اولیۀ دریایی در سطح بین آب-رسوب و دیاژنز تدفینی در یک سیستم بسته تا نیمهبسته بر این رسوبات عمل کرده است.
تخمین دمای دیرینه
تعیین دمای دیرینۀ آب دریا در زمان تهنشست کربناتها، یکی از کاربردهای مهم ایزوتوپ 18O است (Adabi & Assadi 2008; Adabi et al. 2010; Aghaei et al. 2014; Kalanat & Vaziri-Moghaddam 2019). بهمنظور تعیین دمای آب دریا در زمان تهنشست رسوبات یا به عبارتی دمای اولیۀ دیاژنتیکی (هنگامی که رسوبات نزدیک سطح بوده است) از نمونههای با کمترین دگرسانی و یا سنگینترین ایزوتوپ اکسیژن 18 و برای محاسبۀ دمای دیاژنتیکی، از سبکترین ایزوتوپ اکسیژن 18 استفاده میشود (Adabi 1996). برای محاسبۀ دمای آبی که کلسیت در آن نهشته شده است، از معادلۀ Anderson & Arthur (1983) استفاده میشود:
T° C= 16 – 4.14 × (δc – δw) + 0.13 × (δc – δw)2
که در این معادله T: درجۀ حرارت برحسب درجۀ سانتیگراد.
δc: مقدار ایزوتوپ اکسیژن 18 محاسبهشده در کلسیت، برحسب PDB توسط دستگاه اسپکترومتر جرمی.
δw: مقدار ایزوتوپ اکسیژن آب دریا در زمان تشکیل کلسیت برحسب SMOW.
مقدار δw برای دورههای مختلف زمینشناسی متفاوت است و برای ژوراسیک مقدار آن -1.2 ‰ SMOW است (Grocke et al. 2003). دمای محاسبهشده با استفاده از سنگینترین ایزوتوپهای اکسیژن 18 برای سازند سرگلو 27 درجۀ سانتیگراد است.
حوضۀ مطالعهشده در زمان تهنشینی رسوبات کربناتۀ سازند سرگلو (ژوراسیک میانی)، در حدود عرض 20-25درجۀ جنوبی قرار داشته و آبوهوای گرم و مرطوب منتج از فعالیتهای شدید ولکانیکی، توسعۀ ایالتهای ولکانیکی متعدد در اقیانوس تتیس و خروج مقادیر درخور توجه گاز CO2 در دورۀ ژوراسیک حکمرانی میکرده است (Jenkyns 2010; Korte et al. 2015) و بنابراین با دادههای درجه حرارت در چنین شرایطی انطباق نشان میدهد. چنین وقایعی معمولاً با رسوبگذاری وسیع و گستردۀ رسوبات غنی از کربن آلی، در محیطهای پلاژیک و همیپلاژیک همراه بوده است (Jenkyns 2010). شرایط گلخانهای شدید و بالاآمدگی جهانی سطح آب دریاها، موجب توسعۀ اقیانوسهای راکد (stagnant ocean) با حداقل میزان گردش جریانات اقیانوسی، ایجاد تهویۀ ضعیف و شرایط احیایی در حوضههای رسوبی شده است که ماحصل آن، تشکیل رسوبات غنی از مواد آلی در حوضههای رسوبی مختلف، مانند حوضۀ سرگلو است (Erbacher et al. 2001; Jenkyns 2010; Sharafi et al. 2021). مجموع این عوامل، موجب افزایش درجۀ حرارت آبهای اقیانوسی در زمان ژوراسیک میانی شده است. چنانکه در بخش زمینشناسی اشاره شد، رسوبات سازند سرگلو بهطور کامل از رخسارههای پلاژیک و همیپلاژیک ریزدانه با مقادیر فراوان دوکفهایهای پوسیدونیا و مواد آلی تشکیل شده است که در یک محیط دریایی عمیق با میزان رسوبگذاری پایین و در شرایط آرام با گردش آب اندک تهنشست یافتهاند. مقادیر بسیار اندک موجودات کفزی، فراوانی بسیار اندک آشفتگیهای زیستی، وجود مقادیر فراوان مواد آلی و پیریتهای خوشهای در این رسوبات، نشاندهندۀ وجود یک شرایط کماکسیژن تا احیایی در بستر رسوبی حوضۀ گرو بوده است (Sharafi et al. 2012, 2021).
نظریۀ کلی بر این است که در بازۀ زمانی ژوراسیک میانی، نیمکرۀ جنوبی یک شرایط آبوهوایی گرمسیری و نیمهگرمسیری داشته است که تا عرضهای جغرافیایی بالا نیز کشیده میشده است (Hesselbo 2000; Hay 2008; Jenkyns 2010). مثالهای مشابه از افزایش درجۀ حرارت آبهای اقیانوسی در عرضهای جغرافیایی بالا گزارش شده است که از آن جمله به اقیانوسهای جنوبی در زمان ژوراسیک میانی- کرتاسه (Jenkyns 2010)، گذرگاه دریایی بین دریای Boreal و اقیانوس نئوتتیس در ژوراسیک میانی در عرضهای جغرافیایی 30-45 درجۀ شمالی (Korte et al. 2015) اشاره میشود.
نتیجه
در این مطالعه، کانیشناسی اولیۀ رسوبات و تعیین دمای دیرینۀ حوضۀ رسوبی سازند کربناتۀ سرگلو در ناحیۀ لرستان با استفاده از تغییرات عناصر فرعی، ایزوتوپهای کربن و اکسیژن، آنالیز میکروسکوپ کاتد و SEM ارزیابی شده است.
ترسیم نمودارهای دوتایی Na-Mn، Sr-Na، Sr/Na-Mn و میزان پایین تمرکز استرانسیم، نشاندهندۀ ترکیب اولیۀ کلسیت با منیزیم پایین برای رسوبات سازند سرگلو است. عمق بالای تهنشینی رسوبات سازند سرگلو و حفظشدگی بالای فابریک پوستۀ دوکفهایهای پلاژیک کلسیتی این تفسیر را تأیید میکند.
ترسیم نمودارهای Sr/Ca-Mn و ایزوتوپ اکسیژن 18 به منگنز، نشاندهندۀ اثر نسبی دیاژنز تدفینی در یک سیستم بسته تا نیمهبسته بر رسوبات سازند سرگلو است. همچنین فراوانی پیریتهای خوشهای در این رسوبات، بیانگر اثر دیاژنز دریایی (در سطح بین آب-رسوب) بر این رسوبات است. در بعضی موارد پراکندگی نمونهها، بیانگر اثر فازهای مختلف دیاژنتیکی (دریایی کمعمق و تدفینی) است که با وجود مقادیر بالای پیریتهای خوشهای و کوبیک مشخص میشود و بهترتیب نشاندهندۀ وجود شرایط احیایی در بستر رسوبی (که تسهیلکنندۀ ورود منگنز به ترکیب کربناتهاست) و اثر دیاژنز تدفینی بر رسوبات است.
دمای محاسبهشده برای محیط دیرینۀ رسوبات سازند سرگلو، با استفاده از سنگینترین ایزوتوپ 18O، حدود 27 درجۀ سانتیگراد است که منطبق با جایگاه جغرافیایی دیرینۀ حوضۀ سرگلو، در زمان ژوراسیک میانی در عرض 25درجۀ جنوبی است. شرایط گلخانهای غالب در زمان ژوراسیک میانی و افزایش شدید فشار دیاکسید کربن اتمسفر، موجب ایجاد چینهبندی در آب دریای حوضۀ رسوبی سرگلو و درنتیجه مانع از گردش آب مناسب، راکدشدن آن، ایجاد تهویۀ ضعیف و ایجاد شرایطی احیایی غالب در بستر حوضۀ رسوبی و درنهایت افزایش دمای آب دریا در این حوضه شده است.