Document Type : Research Paper
Authors
1 PhD student of Stratigraphy and Palaeontology, Department of Geology, Faculty of Earth Sciences, Kharazmi University, Tehran, Iran
2 Associate Professor, Department of Geology, Faculty of Earth Sciences, Kharazmi University, Tehran, Iran
3 Senior Researcher, Research Institute of Petroleum Industry (RIPI), Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
خلیجفارس به علت وجود توالیهای رسوبی ضخیم، سنگهای مخزن، منشأ، و پوشسنگ، گستردگی ناحیهای و وضعیت استراتژیک یکی از اقتصادیترین حوضههای هیدروکربوری جهان به شمار میرود. این منطقه در اواخر سنوزوئیک در حاشیه شمال شرقی ورق عربی (Arabian Plate) و اوراسیا، جایی که کوههای زاگرس در شمال و شمالشرق آن و سپر عربی در بخش غربی آن قرار دارد، توسعه یافت (Ghazban 2007). گسل هندیجان- بهرگانسر- نوروز (HBN Fault) در شمال غربی خلیجفارس یک گسل تقریباً عمودی- راستگرد لغزشی همراه با یک شیب عمیق در روند عربی NNE- SSW است. مؤلفه لغزش عمیق این گسل اصلی، بلندای قدیمِ هندیجان- نوروز را به وجود آورد و بسیاری از نفت گیرهای ساختاری، مانند تاقدیس هندیجان، بهرگانسر و ماهشهر در مجاورت گسل هندیجان- بهرگانسر- نوروز قرار دارند (شکل 1).
شکل 1- موقعیت جغرافیایی چاههای مورد مطالعه (ماهشهر، هندیجان و بهرگانسر) در صفحه عربی (El-aziz et al. 2022).
Fig 1- location of the studied oilfields (Mahshahr, Hendijan and Bahregansar) on the Arabian Plate (El-aziz et al. 2022).
براساس مطالعات قبلی، بلندای قدیمِ هندیجان - نوروز از آپتین تا تقریباً اواخر سنومانین تحتتأثیر حرکات تکتونیکی قرار نداشت. فعالیتهای تکتونیکی پس از سنومانین منجر به جابهجایی بلوکها در امتداد هندیجان - نوروز که تا این زمان آرام بود، گردید و در نهایت ناپیوستگی بعد از سنومانین را در منطقه به وجود آورد. در آغاز تورونین رسوبات کربناته سروک فوقانی در روند شمال شمال غرب – جنوب جنوب شرق که به موازات جهت بلندای قدیمِ است، به صورت آنلپ در کنارههای بلندای قدیمِ تهنشین گردید (Mohammadrezaei et al. 2020; Al- Husseini 2007). سازند سروک به سن کرتاسه میانی (آلبین پسین - تورونین) یکی از مخازن مهم نفتی ایران و کشورهای عربی در این حوضه است. از آنجایی که رخسارهها توسط فرایندهای حاکم بر محیط رسوبی کنترل می شوند، مطالعه آنها به تفسیر فرایندهای هم زمان با رسوبگذاری کمک زیادی میکند. تجزیه و تحلیل رخسارهها روش مناسبی جهت مشخصکردن مجموعههای رسوبی با ویژگیهای سنگ شناسی، فیزیکی و بیولوژیکی مشابه بوده که نشانه های کلیدی را جهت شناسایی سطوح چینه نگاری، محیط های رسوبی دیرینه، بازسازی جغرافیای دیرینه و چینه نگاری سکانسی فراهم می سازد (Catuneanu 2006). هدف این مطالعه تـشخیص رخـساره هـای میکروسکپی، محیط های رسوبی، و چینـه نگـاری سکانـسی سـازند سـروک در غرب بلندای قدیم هندیجان- بهرگانسر- نوروز در میادین هندیجان، بهرگانسر، ماهشهر و مقایسه آنها با داده های مربوط به مناطق مجاور است.
ویژگی های زمینشناسی منطقه مورد مطالعه
مقطع چینه شناسی تیپ سازند سروک (کرتاسه میانی) در تنگ سروک استان خوزستان شامل ۵/۸۲۱ متر سنگآهکهای خاکستری تیره_ قهوهای روشن ضخیم لایه تا تودهای رودیستدار همراه با میانلایههایی از شیل و آهک رسی هست. حد پایینی این سازند در برش چینهشناسی نمونه با سازند کژدمی تدریجی و حد بالایی آن با سازند شیلی گورپی قاطع و آغشته به ترکیبات آهندار است که میتواند معرف یک ناپیوستگی فرسایشی باشد (Motiei 1994). با توجه به اهمیت سازند سروک مطالعات مختلفی در این زمینه انجام شده که از جمله می توان به مورد زیر اشاره کرد:
وایند (Wynd 1965) بایوزون ها و رخسارههای زیستی متعددی را در نهشتههای مزوزوئیک- سنوزوئیک منطقه زاگرس معرفی نمود که پس از آن خلیلی (Khalili 1976) با استفاده از مطالعه Wynd (1965) نقشههای رخسارهای و هم ضخامت سازندهای سروک و ایلام را در محدوده وسیعی از حوضه زاگرس ترسیم نمود. ناصری و همکاران (Naseri et al. 2005) با مطالعه دو برش از سازند سروک (برش نمونه و برش چاه پارسی 35 ) تعداد 9 میکروفاسیس، 3 بیوفاسیس و دوسیکل رسوبی مشخص شناسایی کرد. در این پژوهش تغییرات جانبی شدید رخسارهها در چاه پارسی 35 نسبت به برش نمونه را به بالا بودن کوه بنگستان در زمان رسوبگذاری آهک های سازند سروک نسبت دادند. پیریایی و همکاران (Piryaei et al. 2010) با مطالعه و بازنگری سن سازند سروک در ناحیه فارس سه فاز تکتونیکی موثر بر نحوه رسوبگذاری سازند سروک شناسایی کردند که در تفسیر پالئوژئوگرافی حوضه، میزان رسوبگذاری و نبودهای رسوبی بسیار حائز اهمیت است. رزین و همکاران (Razin et al. 2010) در رسوبات سنومانین - تورنین جنوب غرب ایران چهار سکانس رسوبی درجه سه را معرفی و آن را به عنوان یک مثال از پلاتفرم های کربناته جهت بررسی تغییرات سطح آب دریا و میزان فضای رسوبگذاری در نظر گرفتند. حاجی کاظمی و همکاران (Hajikazemi et al. 2012) چینهنگاری شیمیایی کربناتهای سنومانین- تورونین سازند سروک را در 5 مقطع چینه شناسی در کوه های بنگستان، میادین رگ سفید و بی بی حکیمه بررسی نمودند. امیدوار و همکاران (Omidvar et al. 2014) به اصلاح زونبندی فرامینیفرهای سازند سروک در فروافتادگی دزفول همراه با مطالعات رسوبشناسی و ژئوشیمیایی پرداختند. وینست و همکاران (Vincent et al. 2015) با مطالعه چینه نگاری رسوبات آلبین - تورنین (سازند کژدمی و سروک) در جنوب غرب ایران (منطقه فارس)، رسوبات کربناته آلبین را تحت تاثیر تغییرات سطح آب دریا و رسوبات کربناته سنومانین تا تورنین را تحت تاثیر فعالیت ها تکتونیکی و دیاپیریسم ها در نظر گرفته اند. نویدطلب و همکاران (Navidtalab et al. 2016) با مطالعه سازند سروک و ایلام در منطقه رگ سفید، دو سطح دیاژنتیکی پیچیده در بازه زمانی سنومانین- تورنین و دیگری در تورنین میانی شناسایی کردند. مطالعه سروک بالایی در منطقه ایذه توسط وزیری مقدم و کلنات (2019Kalanat and Vaziri-Moghaddam ) نشاندهنده تغییرات محتوای فسیلی و پالئواکولوژی در پاسخ به میزان اکسیژن در رابطه با تغییرات آب و هوایی محیط در مرز سنومانین – تورونین است. غلامی زاده و همکاران (Gholami Zadeh et al. 2019) با مطالعه چینه نگاری سازند سروک در کوه موند و کوه سیاه، 15 ریز رخساره مربوط به محیط های لاگون، ریف، دریای باز و دریای عمیق همراه با محیط رمپ شناسایی کردند. همچنین در این مطالعه 6 سکانس رسوبی درجه سه مشخص شد. میرزایی محمود آبادی (Mirzaee Mahmoodabad 2020) 10میکروفاسیس و 8 نوع تخلخل از سازند سروک در میدان نفتی اهواز معرفی نمود. کاک میم و همکاران (Kakemem et al. 2022) سازند سروک را در دزفول شمالی (میادین اهواز و منصوری) مطالعه و 12 ریز رخساره شناسایی کردند که در یک محیط رمپ هموکلینال نهشته شدند. مهرابی (Mehrabi 2023) به بررسی سازند سروک در جنوب و جنوب غرب ایران پرداخته و فعالیت های تکتونیکی همراه با تغیرات محیطی را عوامل کنترل کننده رخسارهها درنظر گرفت. در این پژوهش فازهای اصلی دیاژنز مربوط به زمان سنومانین- تورونین است. در این مطالعه سعی شده رخـساره هـای میکروسکپی، محیط های رسوبی، و چینـه نگـاری سکانـسی سـازند سـروک در غرب بلندای قدیم هندیجان- بهرگانسر- نوروز در سه چاه از میادین هندیجان، بهرگانسر، ماهشهر شناسایی و با داده های مربوط به مناطق مجاور مقایسه شود.
در شمال غربی خلیجفارس یک گسل پیسنگی تقریباً عمودی-راستگرد لغزشی به طول بیش از 700 کیلومتر (از کوه بنگستان تا خفجی در عربستان) با شیب زیاد در روند عربی NNE- SSW قرار دارد (Shiroodi et al. 2015) که حرکات تکتونیکی در امتداد آن سبب ایجاد بلندای قدیمِ (Palaeohigh) هندیجان- بهرگانسر – نوروز شد و تاریخچه رسوبگذاری سازند سروک در این ناحیه را تحت تاثیر خود قرار داد. این سازند در شمال غرب خلیجفارس، با ضخامت صفر تا 700 متر شامل آهک، آهک با میان لایههای شیل، شیل، آهکهای دولومیتی شده و دولوستون است. مطالعه همزمان تکتونیک، تغییرات سطح آب دریا، و الگوی پراکندگی چینهشناسی روزنبران در شمال غرب خلیج فارس (در دو امتداد غرب به شرق و شمال به جنوب) حاکی از آن است که در حالت کلی میتوان براساس بیوزوناسیون وایند (Wynd 1965) زون های زیستی/رخساره های زیستی Trocholina – Orbitolina assemblage biozone, Oligostegina facies, Nezzazata- alveolinids assemblage biozone, Nezzazatinella-Dicyclina assemblage biozone (معادل زون های زیستی 21، 26، 25 و 29 ) را در سازند سروک این منطقه معرفی کرد و زون های زیستی 23 و 24 در داخل همین زون های زیستی قرار دارند (Sadeghi et al. 2021). ساختمان زمین شناسی ماهشهر در حاشیه شمالی خلیج فارس(دزفول شمالی) قرار دارد. امتداد محور این تاقدیس از روند شمال غرب - جنوب شرق زاگرس تبعیت می کند و نزدیک به امتداد شمالی- جنوبی تاقدیس های هندیجان و بهرگانسر است. سازند سروک در چاه شماره 1 (MR- 1) به ضخامت 745 متر به صورت زیر است:
در عمق 3211 تا 3856 متر شامل آهک و میانلایههایی از دولوستون و آهکی های دولومیتی است. فونای این بخش
Dicyclina schlumbergeri, Nezzazata simplex, Valvulammina picardi, Alveolinids, Orbitolina spp., Charentia cuvilleri, Chrysalidina gradata, Nummuloculina sp., Dictyoconous sp., Hemicyclammina sigali, Ovalveolina Ovum, Praealveolina sp., Biplanata peneropliformis, Pseudolituonella reicheli, Reticulinella reicheli, Multispirina iranensis, Nezzazata conica, Rabanitina basrraensis, Taberina bingestani, Oligosteginids, Hedbergella washitensis, Pseudorhapydionina dubia, Praechrysalidina inferacretacea, Miliolids, Radiolaria, Rudist debris, Echinoid fragments , Algae
است که براساس بیوزوناسیون وایند (Wynd 1965) معادل بایوزون های 25 و 24 است.
فاصله 3856 تا 3954 متر با توالی از آهکهای آرژیلیتی خاکستریرنگ و محتوای فسیلی زیر:
Hedbergella washitensis, Oligosteginids, Globigerinelloides sp., Hedbergella spp., Nezzazata simplex, Nezzazata conica, Alveolinids, Orbitolina spp.
براساس بیوزوناسیون وایند (Wynd 1965) معادل بایوزون 26 است (شکل 2). با توجه به نبود فسیل های شاخص سن سازند سروک در این چاه آلبین پسین- تورونین؟ در نظر گرفته شد.
میدان نفتی بهرگانسر در شمال غربی خلیجفارس و جنوب شرقی بخش هندیجان واقع شده است. براساس تقسیمبندی مناطق ساختمانی ایران توسط اشتوکلین (Stocklin 1968)، بهرگانسر در غرب خلیجفارس و دشت آبادان (اروندرود) و ادامه فلات عربی است. سازند سروک در چاه BS- x با ضخامت 128 متر به سن آلبین پسین؟- سنومانین با لیتولوژی آهک و میان لایه هایی از دولوستون به صورت زیر است:
در فاصله 2686 تا 2800 متری با فونای :
Nezzazata simplex, Nezzazata conica, Nezzazata spp., Praealveolina cretacea, Dictyoconus sp., Chrysalidina gradata, Ovalveolina ovum, Cuneolina pavonia, Dictyoconus sp., Alveolinids, Orbitolina sp., pseudotextularia sp., Textulariids, Miliolids, Ostracod, Algae, Echinoid, shell fragments.
و براساس بیوزوناسیون وایند (Wynd 1965) معادل بایوزون 25 است.
در عمق 2800 تا 2840 متر با فونای زیر براساس بیوزوناسیون وایند (Wynd 1965) می تواند معادل بایوزون 24 باشد:
Rudist, Orbitolina sp.,Dicyclina sp., Dictyoconus sp., Cuneolina sp., Nezzazata sp. Nummoloculina hemi, Peneroplis turonicus, Chrysalidina sp., Textularids, Miliolids, Algae, Echinoid, shell fragments.
در عمق 2840 تا 2890 متر با محتوای فسیلی زیر براساس بیوزوناسیون وایند (Wynd 1965) معادل بایوزون 26 است :
Stomisphaera sphaerica, Oligosteginids, Hemicyclammina sp.?, Echinoid frgments, Favusella washitensis, Pithonella ovalis, P. trejoi.
میدان نفتی هندیجان در شمال غربی خلیجفارس و در فاصله ۱۰ کیلومتری شمال شرقی میدان بهرگانسر واقع شده است. سازند سروک در چاه HD-Y با ضخامت94 متر به صورت یکنواخت از سنگ آهک تا سنگ آهک آرژیلیتی همراه با فونایFavusella washitensis, Hedbergella spp., Heterohelix spp., Oligosteginids, Echinoid fragments معادل بایوزون 26 از بیوزوناسیون وایند (Wynd 1965) و سن آلبین پسین؟- سنومانین است (شکل 2).
شکل 2- ستون چینه شناسی و انطباق بایوزون های زیستی در برش های چینه شناسی مورد مطالعه در شمال غرب خلیج فارس.
Fig 2- Stratigraphic columns and correlation of the studied sections in northwest of Persian Gulf
روش کار
جهت شناسایی میکروفاسیسها و تعیین محیط رسوبگذاری سازند سروک در میادین نفتی هندیجان، بهرگانسر و ماهشهر، تعداد 186 مقطع نازک مورد مطالعات پتروگرافی، رسوبشناسی و چینهشناسی قرار گرفت. نامگذاری سنگهای آهکی در این مطالعه بر اساس طبقهبندی دانهام (Dunham 1962)، طبقهبندی میکروفاسـیسهـا و نامگذاری آنان با روش فلوگل (Flugel 2010) و ویلسون (Wilson 1975) انجام شده است (شکل 2 و 3). همچنین از تلفیق اطلاعات حاصله با دادههای لاگ پتروفیزیکی گاما، اطلاعات لرزهای و چینه نگاری سکانـسی بـراسـاس مدل سکانسی معرفی شده برای صفحه عربی توسط (Sharland et al. 2001) و به روز رسانی آن توسط(Van Buchem et al. 2011; Bromhead et al. 2022) Davies et al. 2002, 2019; استفاده شده است، سپس تغییر شرایط محیط های رسوبی منطقه مورد مطالعه براساس سیستم ترکت ها با استفاده از نرم افزار GIS رسم شد.
میکروفاسیس های سازند سروک در میادین مورد مطالعه
ریزرخساره شماره ۱: سنگ آهک دولومیتی کم فسیل
DF 1: Poorly fossiliferous (dolo)mudstone
زمینه این ریز رخساره میکرایتی همراه با دولومیتهای ریزبلور و تخلخل چشمپرنده ای (فنسترال) است. این ریز رخساره مشابه رخساره رمپ (RMF 22) در تقسیمبندی فلوگل (Flugel 2010)و کمربند رخسارهای شماره ۹ ویلسون (Wilson 1975) است. فقدان فسیل در این ریز رخساره نشانه چرخش محدود آب و نبود شرایط مناسب برای زیست موجودات دریایی است (2002 Alsharhan and Kendall). همچنین آغشتگی به اکسیدآهن، و تخلخل فنسترال ممکن است نشانه خروج موقت رسوبات از آب و محیطهای جزرومدی باشد (2010 Wilson 1975; Flugel). این رخساره از سازند سروک در چاه بهرگانسر مشاهده شد که قابل مقایسه با رخساره های جزرو مدی گزارش شده از کوه موند (Qomi Aveili 2016)، میدان نفتی اهواز (Kazem Zadeh and Lotfpour 2016) و سازند سروک در شیراز (Mirzaee 2020) است.
ریز رخساره شماره ۲: بایوکلاست مادستون
DF 2:Bioclast Mudstone
این ریز رخساره با خردههای زیستی مانند گاستروپود، دوکفهای، قطعات اکینوئید و فرامینیفرهای بنتیک (miliolid) و اجزای غیراسکلتی مانند پلوئید با فراوانی 10 تا 20 درصد شناسایی شد. مهمترین فرآیندهای دیاژنتیکی این رخساره نئومورفیسم و انحلال پوسته های آراگونیتی (Biomoldic) است. این رخساره معادل رخساره استاندارد 19) (RMF در تقسیم بندی فلوگل (2010 Flugel) و کمربند رخساره ای ۸ ویلسون (Wilson 1975) می باشد. حضور روزنبران کف زی خصوصا از نوع Miliolid و وجود ماتریکس گلی فراوان در این زیر رخساره حاکی از شرایط محیطی کم عمق نظیر لاگون است. این رخساره در چاه های ماهشهر و بهرگانسر شناسایی شده و مشابه آن از سازند سروک در کوه موند و کوه سیاه (Gholami Zadeh et al. 2019 )، میدان نفتی اهواز (Kazem Zadeh and Lotfpour 2016)، بخش بالایی سروک در میدان سیری (Khanjani et al. 2015) و کوه بنگستان (Ghabeishavi et al. 2010) گزارش شده است.
ریز رخساره شماره 3: میلیولید- فرامینیفرا مادستون- وکستون
DF 3: Miliolid- Foraminifera Mudstone- Wackeston
اگرچه ماتریکس گلی همراه با میلیولید مهمترین اجزای این ریز رخساره هستند ولی سایر فرامینیفرهای بنتیک مانند Nezzazata, Textularia, Alveolina و اجزای غیراسکلتی پلوئید هم دیده می شوند. وجود فرامینیفرهای پورسلانوز نظیر Miliolids و Alveolinids با Echinoid نشانگر این است که در این رخساره ارتباط خوب محیط لاگون با دریای باز از طریق کانالهای بین سدی برقرار بوده و با ریز رخساره استاندارد (RMF 16) در تقسیمبندی فلوگل (2010 Flugel) و کمربند رخساره ای ۸ ویلسون(Wilson 1975) مطابقت دارد. این ریز رخساره در چاه های ماهشهر و بهرگانسر مشاهده و مشابه رخساره های لاگونی گزارش شده از سازند سروک کوه موند و کوه سیاه (Gholami Zadeh et al. 2019 )، میدان آزادگان (Saeedi Razavi et al. 2019)، از میدان نفتی اهواز (Kazem Zadeh and Lotfpour 2016) و کوه بنگستان (Ghabeishavi et al. 2010) است.
ریز رخساره شماره 4: بایوکلست- پلوئید پکستون- گرینستون
DF4: Bioclast - Peloid Packstone- Grainstone
فرامینیفرهای بنتیک، رودیست، و پلوئید آلوکم های اصلی تشکیل دهنده این ریز رخساره هستند که همراه با آنها اینتراکلست نیز دیده میشود. این ریز رخساره با رخساره استاندارد (RMF 8) در تقسیمبندی فلوگل (2010 Flugel) و کمربند رخساره ای ۷ ویلسون (Wilson 1975) مطابقت دارد. ویژگیهای بافتی این رخساره نشان میدهد که به دلیل عملکرد جریان پر انرژی در یک محیط آشفته (مانند سد)، میکرایت از محیط خارجشده و سیمان جایگزین آن شده است. بنابراین می توانیم آن را به یک محیط با انرژی بالا و نزدیک به سد نسبت بدهیم. این رخساره در چاه های ماهشهر و بهرگانسر شناسایی و از سازند سروک در کوه موند و کوه سیاه (Gholami Zadeh et al. 2019 )، میدان آزادگان (Saeedi Razavi et al. 2019)، از میدان نفتی اهواز (Kazem Zadeh and Lotfpour 2016)، کوه بنگستان (Ghabeishavi et al. 2010) نیز گزارش شده است.
ریز رخساره شماره 5: اکینوئید- رودیست گرینستون
DF 5: Echinoid- Rudist debris Grainstone
مهمترین آلوکم این زیررخساره قطعات اکینوئید، قطعات رودیست و خرده های پوسته دوکفه ای ها و قطعات غیراسکلتی از پلوئیدها است که با رخساره استاندارد (RMF7) فلوگل (2010 Flugel) و کمربند رخساره ای 11 ویلسون (Wilson 1975) مطابقت می کند. این رخساره در چاه های ماهشهر و بهرگانسر شناسایی و مشابه آن در کوه موند و کوه سیاه (Gholami Zadeh et al. 2019 )، میدان نفتی اهواز (Kazem Zadeh and Lotfpour 2016) و کوه بنگستان (Ghabeishavi et al. 2010) نیز گزارش شده است.
ریز رخساره شماره 6: بنتیک - پلانکتونیک فرامینیفرا وکستون
DF 6: Benthic-Pelanktonic Foraminifera Wackestone
فرامینیفرهای بنتیک و پلانکتونیک اجزاء اصلی این ریز رخساره هستند که همراه آنها دوکفهایها، اکینوئید و پلوئید هم با فراوانی کمتر دیده می شوند. این ریز رخساره با رخساره استاندارد (RMF 3) در تقسیمبندی فلوگل (2010Flugel ) مطابقت دارد. فراوانی قابل توجه فرامینیفرهای پلانکتون و بنتیک، همراه با اکینوئید، پلوئید و وجود شواهدی از آشفتگی رخسارهها نشاندهنده رسوبگذاری در قسمتهای انتهایی محیط رمپمیانی میباشد (2010 Flugel). این رخساره از هر سه چاه ماهشهر، هندیجان و بهرگانسر شناسایی و مشابه آن از کوه موند و سیاه (Gholami Zadeh et al. 2019 )، میدان آزادگان (Saeedi Razavi et al. 2019)، از میدان نفتی اهواز (Kazem Zadeh and Lotfpour 2016)، بخش بالایی سروک در میدان سیری (Khanjani et al. 2015) و کوه بنگستان (Ghabeishavi et al. 2010) نیز گزارش شده است.
ریز رخساره شماره 7: پلانکتون فرامینیفرا مادستون- وکستون
DF7: Planktonic foraminifera mudstone- wackestone
اجزاء اصلی تشکیل دهنده این ریز رخساره الیگوستژیناها و انواع روزنبران پلانکتونیک مانند Heterohelix, Hedbergella و سوزن اسفنج ها است که در یک زمینه میکرایتی همراه با کمی سیمانی مشاهده میشود. فراوانی فونای پلانکتون، عدم وجود فونای بنتیک و فابریک گل پشتیبان، نشانگر تهنشست در محیط کمانرژی دریایباز و زیر سطح تاثیر امواج در شرایط عادی است (Romero et al. 2002). حضور Pithonella trejoi به همراه فرامینیفرهای پلانکتون با پوسته ضخیم (Favusilida) نشان دهنده محیط غنی از کربنات کلسیم، آب و هوای گرم و شوری نرمال است که در رمپهای خارجی تا مناطق کمعمق باتیال (۴۰۰-۲۰۰متر) گسترش دارند (Villan 1977). این رخساره از هندیجان و بهرگانسر گزارش و مشابه رخساره های معرفی شده از کوه موند و سیاه (Gholami Zadeh et al. 2019 )، میدان نفتی اهواز (Kazem Zadeh and Lotfpour 2016)، بخش بالایی سروک در میدان سیری (Khanjani et al. 2015) و کوه بنگستان (Ghabeishavi et al. 2010) است.
مقایسه رخساره های سازند سروک در منطقه مورد مطالعه
الف) سازند یا بخش مادود
سازند مادود اولین بار در قطر، و به رسوبات کربناته حاصل از پیشروی آب دریا در اواخر آلبین- اوایل سنومانین اطلاق شد. همزمان با پیشروی آب دریا و کاهش ورود رسوبات حاصل از فرسایش صفحه عربی (سازند بورگان و هم ارز آن سازند کژدمی در بخش ایرانی)، رسوبات کربناته در سراسر صفحه عربی ته نشین شد (Sadooni and Alsharhan 2003). این سازند در چاه F (کویت) و نهر عمر (عراق) با فراوانی قابل توجه Orbitolina، Algae و Rudist بیانگر رخساره های محیط سدی و لاگونی (رخساره های 2 تا 5) است (Sadooni and Alsharhan 2003; Alsharhan et al. 2014 ) . همانطور که در شکل 2 مشاهده می شود سازند مادود در میادین بهرگانسر، هندیجان، ماهشهر شامل ریز رخساره های رسوبی ۶ و ۷ همراه با بایوزون 26 وایند ((Wynd 1965 است و رخساره های ذکر شده در ادامه با رخساره های 3، 4 و 5 جایگزین می شوند.
ب) سازند یا بخش وارا- احمدی
سازند وارا از ماسه سنگ و میان لایه های شیلی و کربناته تشکیل شده است که با پیشروی دوباره آب، رسوبات کربناته سازند احمدی، بخش وارا را می پوشاند (Youssef et al. 2019). رسوبات سازند احمدی به دوبخش کربناته در قاعده و رسوبات شیلی در بخش های بالایی تقسیم می شود. نتایج مطالعات پالینوستراتیگرافی سازند وارا و احمدی در کویت (چاه F) بیانگر رخساره های جزر و مدی تا لاگونی بود (Sadooni and Alsharhan 2003; Alsharhan et al. 2014). با این وجود به دلیل عمق بیشتر حوضه در بخش شمال غرب صفحه عربی رسوبات وارا به صورت کربناته بوده و تفکیک آن از بخش احمدی ناممکن است. بنابراین در شمال صفحه عربی (میادین مطالعه شده ) وجود محتوای فسیلی زون های زیستی 24، 25 وایند (Wynd 1965) و لیتولوژی کربناته، رخساره رسوبی محیط های لاگون- سدی (رخساره های 2 تا 5) را نشان می دهد.
پ) سازندهای رومیله و میشریف
سازند های رومیله و میشریف شامل آهک، دولومیت، مارن و شیل های آهکی است که از اواخر سنومانین تا تورونین رخساره های کم عمق تا عمیق را شامل می شوند (Gaddo 1971; Sadooni and Alsharhan 2003). در بخش شمال غرب خلیج فارس به دلیل فعالیت تکتونیکی ارتفاعات قدیمی هندیجان- بهرگانسر- نوروز، بخش اعظم سازندهای رومیله و میشریف فرسایش یافته و از بین رفته است. در این سازند حضور قابل توجه Praealveolinids،Dicyclina ، همراه با قطعات جلبک، رودیست و دوکفه ای ها بیانگر محیط لاگون تا سدی است. به طور کلی شواهد بیواستراتیگرافی چندانی از وجود نهشته های تورنین در قسمت بالایی سازند سروک وجود ندارد (Schlagintweit and Simmons 2022). قسمت بالایی سازند سروک با وجود بیوزون 29 (Valvulammina–Dicyclina Assemblage Zone) از الگوی زون بندی زیستی وایند (Wynd 1965) به سن تورونین در نظر گرفته می شود (مانند میدان اهواز) اگرچه بیوزون مذکور به دلیل حضور Moncharmontia apenninica (تورونین) به apenninica –Nezzazatinella – Dicyclina Assemblage Zone Moncharmontia تغییر داده شده است (Omidvar et al. 2014) اما شواهدی دال بر وجود M. apenninica در لایه های سنومانین نیز گزارش شده است (Schlagintweit and Yazdi-Moghadam 2021). نبود فسیل های شاخص در میدان ماهشهر موجب شد، سن تورونین پیشین در تطابق با میدان اهواز همچنین برمبنای اطلاعات لرزه ای (شکل 5C)، لاگ های پتروفیزیک و جایگاه چینه شناسی در نظر گرفته شد.
شکل 3- A) سنگ آهک دولومیتی کم فسیل، ,B C) بایوکلست مادستون، ,D E) میلیولید- فرامینیفر مادستون- وکستون، F, G) بایوکلست- پلوئید پکستون- گرینستون، K, H) اکینوئید- رودیست گرینستون، L) بنتیک - پلانکتونیک فرامینیفرا وکستون، M, N) پلانکتون فرامینیفرا مادستون- وکستون . علائم اختصاری عبارت اند از: :Milمیلیولید، :Nezنزازاتا، :Ech اکینوئید، Rud: رودیست، Spic: سوزن اسفنج، :Oliالیگوستژنید، :Pfفرامینیفر پلانکتون، :Bfفرامینیفر پلانکتون،:Orاربیتولینید، :Intraاینتراکلست، :Pelپلوئید، Dic: دیسیکلینا.
Fig 3- A) Poorly fossiliferous (dolo)mudstone; B, C) Bioclast Mudstone; D, E) Miliolid- Foraminifera Mudstone- Wackeston; F, G) Bioclast- Peloid Packstone- Grainstone; K, H) Echinoid- Rudist debris Grainstone; L) Benthic-Pelanktonic Foraminifera Wackestone; M, N) Planktonic foraminifera mudstone- wackestone.
The abbreviations are: Mil: Miliolid, Nez: Nezzazata, Ech: Echinoid, Rud: Rudist debris, Spic: Spicul sponge, Oli: Oligosteginid, Pf: Plankton foraminifera, Pf: benthic foraminifera, Or: Orbitolinid, Intra: Intraclast, Pel: Peloid, Dic: Dicyclina.
بازسازی محیط رسوبی
براساس مقایـسه رخسارههای شناسایی شـده در سازند سروک بـا رخساره های مشابه در تقسیمبندی فلوگل (2010Flugel )، محیط تشکیل آنها به زیـر محـیطهـای دریای بـاز، سـد، لاگـون، و پهنـه جزر و مدی نسبت داده شـده اسـت. هر کدام از این محیط ها رخساره خاص خود را دارند. عدم وجود ریف های پشته ای و رسوبات توربیدایتی در نهشتههای مورد مطالعه، و بر اساس مدل ارائه شده (2010Flugel ) رسوبگذاری روی یک پلاتفرم کربناته کمعمق از نوع رمپ را پیشنهاد می کند. وجود فونای بنتیک متنوع مانند براکیوپودا، اکینودرم، فرامینیفرا، استراکدا، گاستروپودا، دوکفه ای و فقدان ائیدها نشان دهنده شوری نرمال در محیط دریایی کمعمق اکسیژندار است (Lees 1975; Matyja et al. 2006). رخساره سنگ آهک گلی حاوی روزنبران شناور، الیگوستژینا و رادیولر ژرفترین رخساه های موجود در سازند سروک را تشکیل می دهند و با زون زیستی 26 (Wynd 1965) مطابقت دارد. بخش های کم عمق تر دریای باز با رخساره سنگ آهک گلی حاوی روزنبران کفزی و شناور مشخص می گردد. رخساره رودیستی که در ماهشهر فراوانی قابل توجهی داشتند پرانرژی ترین رخساره های ناحیه هستند. سایر رخسارهها با حضور فسیل های Alveolina)وOrbitolina ،Nezazzata ، Lithuonella ، (Miliolids و جلبک های سبز نشانگر رسوب گذاری در محیط تالاب هستند. رخساره دولوستون نشان دهنده محیط جزر و مدی است و دارای ساختارهای چشم پرنده ای در زمینه میکرایتی است که در میدان بهرگانسر مشاهده شد (Adabi et al. 2010).
چینهنگاری سکانسی
با بررسی تغییرات عمودی رخسارهها و شناسایی محیط های رسوبی می توان نهشته های موجود در یک حوضه رسوبی را به سکانس های رسوبی تفکیک نمود.(Emery and Myers 1996) سکانس رسوبی یک واحد چینه شناسی است که توسط ناپیوستگی ها یا پیوستگیهای هم ارز از طبقات بالا و پایین تفکیک می گردد و دوره ای از رسوب گذاری را نشان می دهد که بین دو برهه زمانی افت سطح آب دریا اتفاق افتاده است (.(Vali et al. 1977; Van Wagoner et al. 1990 مدل سکانسی تعریف شده در این بخش براساس مدل سکانسی صفحه عربی (Sharland et al. 2001) و به روزرسانی آن توسط (Van Buchem et al. 2011; Davies et al. 2002, 2019; (Bromhead et al. 2022 صورت گرفته است. در این مدل نهشته رسوبی به توالی های رسوبی درجه سه همراه با مرزهای سکانسی تقسیم می شوند. هر سکانس با یک مرز سکانسی دارای شواهدی از افزایش رسوبات آواری، هوازدگی ، و کارستی شدن مشخص می شود که در ادامه با رسوبات مارنی و رسی دنبال شده و در حداکثر پیشروی سطح آب دریا با تشکیل رسوبات کربناته ادامه پیدا می کند. پس از آن دوباره با پسروی آب دریا (highstand)، رسوبات آواری و رسی در رسوبات پلت فرم داخلی نهشته شده ولی رسوبات پلت فرم میانی و خارجی همچنان رسوبات کربناته هستند. با این وجود در Lowstands ممکن است در حوضه های اینتراشلفی و در حاشیه پلت فرم ها حاوی رسوبات سیلیسی آواری قابل توجه باشند ((Bromhead et al. 2022.
به این ترتیب، چینه نگاری سکانسی رسوبات مورد مطالعه در میادین بهرگانسر، هندیجان و ماهشهر منجر به شناسائی پنج سکانس رسوبی رده سوم شد که با سکانس های شناسایی شده از میادین مجاور مقایسه شدند (شکل 4).
سکانس 1
این سکانس در بخش پایینی سازند سروک شناسایی گردید (شکل 4). رخساره های رسوبی معرف بالاآمدن سطح آب دریا (TST) عمدتاً در رمپ میانی و خارجی تشکیل شده و حداکثر پیشروی سطح آب دریا (MFS) با رخساره رمپ خارجی غنی از روزنبران شناور (رخساره های 6 و 7)، کاهش لاگ گاما و تمیز بودن آهک مشخص گردید (شکل های B6). آغاز سکون و افت سطح آب با روند تغییر تدریجی رخسارههای رمپ خارجی غنی از الیگوستژنیدها و سوزن اسفنج به رخساره سدی دارای قطعات رودیست (رخسارههای 5 و 4 ) و در ادامه با رخساره های لاگون دارای میلیولید و تکستولارید (رخساره 3) و افزایش تدریجی لاگ گاما به دلیل ورود رسوبات آواری به حوضه مشخص شد (شکل 4). این سکانس به صورت ناقص است زیرا مرز پایینی این سکانس در داخل سازند کژدمی قرار دارد. همچنین مرز بالا در میادین ماهشهر و بهرگانسر به دلیل عدم وجود شواهد خروج از آب از نوع مرز سکانسی درجه دوم (Type II sequence boundary) است. در چاه هندیجان، در اثر فعالیتهای تکتونیکی گسل پی سنگی بهرگانسر- نوروز در سنومانین و خروج از آب، بخش زیادی از سازند سروک دچار فرسایش شده و مرز سکانسی از نوع درجه اول (Type I sequence boundary) است. عدم وجود فسیل های شاخص برای تعیین سن در میادین مطالعه شده در شمال غرب خلیج فارس موجب شد سن سازند مادود آلبین پیسن ؟- سنومانین در نظر گرفته شود و تغییرات رخساره ای مشابه در این چاهها با میادین اهواز، چاه F در کویت، نهر امر در عراق (Bromhead et al. 2022) نشان می دهد احتمالا سطح بیشینه غرقابی (MFS) سکانس ۱ از لحاظ سنی قابل تطابق با MFS 110 صفحه عربی به سن آلبین پسین است. در اواخر آپتین- آلبین، با بالاآمدگی سپر عربی و افت سطح آب دریا همراه با تاثیر آب و هوای مرطوب ناشی از فرآیند بازشدن اقیانوس اطلس، حجم عظیمی از رسوبات آواری تولید و به سمت شرق ورقه عربی روانه شد (شکل 6A) که در ادامه در اواخر آلبین و با بالاآمدن سطح آب دریا نهشته های کربناته مادود در سراسر ورقه عربی (شکل6B) تشکیل شد .(Davies et al. 2002; 2019; Van Buchem et al. 2011).
سکانس 2
این سکانس در بخش میانی سازند سروک شناسایی شده است (شکل 4). بسته رسوبی پیشرونده سطح آب دریا (TST) که پیشروی سریع سطح آب دریا را نشان می دهد عمدتاً شامل رخساره های رمپ میانی و لاگونی است (شکل 4). سطح بیشینه غرقابی (MFS) توسط رخساره غنی از اکینوئید، رودیست و الیگوستژینا (رمپ میانی) مشخص گردید. بسته رسوبی مربوطه معرف سکون (Early HST) و آغاز پسروی سطح آب دریا (Late HST) شامل رخساره های لاگون غنی از روزنبران کفزی با پوسته پورسلانوز و آگلوتینه مانند Nezazzata, Alveolinids, Miliolids, Textulariids بود (شکل 4). مرز بالایی سکانس در میدان ماهشهر به دلیل عدم وجود شواهد خروج از آب از نوع درجه دوم(SB2) است و با تغییر رخساره ای همراه با افزایش لاگ گاما مشخص گردید. مرز سکانسی در چاه BS-X به دلیل شواهد خروج از آب و فرسایش رسوبات در اثر فعالیت پی سنگی بهرگانسر- نوروز، از نوع درجه اول (SB1) است. مقایسه تغییرات رخساره ای این چاهها با میادین اهواز، چاه F در کویت، نهر امر در عراق نشان می دهد احتمالا سطح بیشینه غرقابی (MFS) سکانس 2 از لحاظ سنی قابل تطابق باMFS 120 صفحه عربی به سن سنومانین پیشین است. بازه زمانی سنومانین در صفحه عربی با گسترش حوضه اینتراشلفی همراه با پلت فرم کربناته مشخص می شود (Sharland et al. 2001 ;van Buchem et al. 2011). در این زمان، به دلیل کاهش حجم رسوبات آواری، پراکندگی جغرافیایی این رسوبات کم بود و نهشته های مذکور تنها در حاشیه غربی صفحه عربی با نام سازند وارا و احمدی (کویت، چاه F)، (جنوب عراق ، چاه نهر عمر)، رسوبات ریزدانه سیلیسی (عمان، سازند ناتیه) و عربستان سعودی، رسوب کرده و در بخش های شمالی (میدان ماهشهر) به رسوبات کربناته تبدیل شدند(شکل 6C). در ادامه، با پیشروی سطح آب دریا رسوبات کربناته در سراسر ورقه عربی نهشته شدند (شکل 6D).
سکانس3
این سکانس در برگیرنده بخش میانی سازند سروک است. بسته رسوبی پیشرونده سطح آب دریا (TST) عمدتا از رخساره رمپ میانی و سرشار از روزنبران کفزی بزرگ مانندOrbitalina. Chrysalidina, Cuneolina, Dicyclina, Taberina ، اکینوئید، استراکد و رودیست است (شکل 4). بسته رسوبی وابسته به سکون و آغاز پسروی سطح آب دریا افت سریع سطح آب دریا را از رخساره رمپ میانی به رخساره لاگونی نشان می دهد (شکل 4). به دلیل عدم وجود شواهد خروج از آب مرز بالای سکانس در میدان ماهشهر براساس تغییرات رخساره ای و افزایش لاگ گاما تعیین شده و از نوع دوم (SB2) است. براساس فرامینیفرها و نانوپلانکتون ها در میادین اهواز (Kazem Zadeh and Lotfpour 2016)، نهر امر در عراق و چاه F در کویت (Al-Fares et al. 1998) سکانس MFS 130 (به سن سنومانین میانی) شناسایی شدند. ضخامت زیاد و تغییرات رخساره ای مشابه سازند سروک در میدان ماهشهر با این میادین، عدم ناپیوستگی لایهها در داده های لرزه ای (شکل 5) نشان می دهد احتمالا سطح بیشینه غرقابی (MFS) سکانس 3 قابل تطابق باMFS 130 صفحه عربی به سن سنومانین میانی باشد. بازه زمانی سنومانین با گسترش یک حوضه اینتراشلفی در داخل پلت فرم کربناته صفحه عربی مشخص می شود و در این سکانس نیز واحدهای سیلیسی- آواری (شیل احمدی) گسترش کمتری داشت و به سمت شمال صفحه عربی غالبا به رخساره های آهکی تغییریافت (شکل 6E) و با ادامه پیشروی سطح آب دریا سراسر ورقه عربی با رسوبات کربناته پوشانده شد (شکل6F ) این پالس های سیلیسی- آواری می تواند در ارتباط با افت سطح آب همزمان با دوره های آب و هوای مرطوب باشد.
سکانس 4
در میدان ماهشهر، بسته رسوبی پیشرونده سطح آب دریا (TST) بالاآمدن جزئی سطح آب دریا را نشان داده و شامل رخسـاره های لاگون و سدی است (شکل 4). رخساره محیط سدی غنی از پلوئید سطح حداکثر پیشروی سطح آب دریا (MFS) را نشان میدهد. بسته رسوبی وابسته به سکون و آغاز پسروی سطح آب دریا (HST) شامل رخساره های لاگون و جزر و مدی می باشد (شکل 4). فرایند دولومیتی شدن در بخش هایی از سکانس ها در روند کم عمق شوندگی سطح آب دریا رخ داده است. به دلیل عدم وجود شواهد خروج از آب و فرسایش رسوبات، مرز سکانسی در میدان ماهشهر از نوع دوم (SB2) است. نبود فسیل های شاخص تعیین سن این سکانس را مشکل ساخته است. براساس فرامینیفرها و نانوپلانکتون ها در میادین اهواز (Kazem Zadeh and Lotfpour 2016)، نهر امر در عراق و چاه F در کویت (Al-Fares et al. 1998) سکانس MFS 140 (به سن سنومانین پسین- تورونین پیشین) شناسایی شدند. براساس تغییرات رخساره ای مشابه سازند سروک در میدان ماهشهر با این میادین، احتمالا سطح بیشینه غرقابی (MFS) سکانس 4 قابل تطابق با MFS 140 (به سن سنومانین پسین- تورونین پیشین) در صفحه عربی باشد.
در این سکانس واحدهای سیلیسی- آواری (سازند رومیله در چاهF) گسترش محدودتری نسبت به قبل داشته و به سمت شمال صفحه عربی به رخساره های آهکی تبدیل شد (شکل 6G) و در ادامه با پیشروی سطح آب دریا در سراسر ورقه عربی به رسوبات کربناته میشریف تغییر رخساره داد (شکل 6H). این توالی، آخرین سکانس شناسایی شده در شمال کویت و جنوب عراق است (شکل 4).
شکل 4- تطابق چینه نگاری سکانسی و تغییرات جانبی رخسارهها. سن ها تقریبی و براساس داده های موجود است. داده های استفاده شده براساس منابع زیر است:
Davies et al. 2002 (well F); Davies et al. 2019 (Nahr- Umar well); Bromhead et al. 2022 and Kazem Zadeh and Lotfpour 2016 (Ahwaz well) and this study (MR-1, HD-Y, BS-X)
Fig 4- Regional late Albian to Turonian sequence stratigraphic correlation in study area illustrating lateral facies. Ages are approximate, based on published data. Well data is derived from Davies et al. 2002 (for well F); Davies et al. 2019 ( for Nahr- Umar well); Bromhead et al. 2022 and Kazem Zadeh 2016 (for Ahwaz well) and this study (MR-1, HD-Y, BS-X).
سکانس5
سروک بالایی در فرورفتگی شمالغرب گسل هندیجان- بهرگانسر- نوروز گسترش محدودی دارد. این وضعیت ممکن است معلول پارامترهای زمین ساختی سنومانین (فعالیت گسل هندیجان- بهرگانسر- نوروز) باشد که سبب بالاآمدگی منطقه ای و رسوب گذاری ناشی از فرسایش نواحی مرتفع در فرورفتگی های مجاور شد (شکل5). به دلیل فرسایش رخ داده در چاه F و نهر امر، سکانس 5 در میدان ماهشهر قابل مطابقت با چاه اهواز است (شکل 6I, J). رخساره های سدی و لا گونی که در ادامه سکانس 4 در این میدان وجود دارد به رسوبات پیشرونده حاصل از پیشروی سطح آب دریا (TST) باشد (شکل 4). سطح حداکثر پیشروی آب احتمالا در آهک تمیز با کمترین مقدار لاگ گاما با رخساره های سدی مشخص شده است و در ادامه لایه های مربوط به سکون و آغاز افت سطح آب دریا با رخساره های لاگونی و افزایش لاگ گاما که ورود رسوبات سیلتی را نشان می دهد مشخص شده است. وجود سیلت در لایه های شیلی بیانگر آن است که شیل موجود در نهشته های سروک میدان ماهشهر مربوط به بخش جلوی دلتا و نواحی کم عمق است.
مرز بالایی این سکانس که بین سازندهای سروک و ایلام قرار دارد به دلیل شواهد خروج از آب و فرسایش گسترده رسوبات، مرز سکانسی نوع اول (Type I sequence boundary) می باشد و به دلیل فرسایش در بخش بالایی این سکانس به صورت ناقص است (شکل 6K). مقایسه میدان ماهشهر با سکانس های گزارش شده از برومهد و همکاران (Bromhead et al. 2022)، نشان می دهد احتمالا سطح بیشینه غرقابی (MFS) سکانس 5 قابل تطابق با MFS Tu 1صفحه عربی بوده و در غرب میدان ماهشهر از میادین اهواز، مسجد سلیمان، دارخوین- 2، خورموج در ایران Qurna- 11 در عراق گزارش شده که پیش از تورونین میانی تشکیل شدند. مرز بالایی این سکانس با K150 که در بخش بزرگی از صفحه عربی با بالاآمدگی تکتونیکی همراه بوده، مشخص می گردد Hollis 2011; Searle et al. 2014; Chen et al. 2021). (Jordan et al. 1985; Van Buchem et al. 2002; به دلیل نبود داده های مغزه، فسیل های شاخص وجود رسوبات تورونین در میدان ماهشهر با استفاده از شواهد فسیل شناسی به اثبات نرسید. علاوه بر این، تشخیص سنگواره های ذره بینی تورونین در نهشته های کربناته از طبقات جوان تر/قدیمی تر دشوار می باشد. به نظر می رسد تائید وجود طبقات مذکور با استناد به شواهد لرزه نگاری نتایج قابل قبول تری را ارائه نماید (شکل 5) و احتمالا کربنات های تورونین معادل یک توالی پیشرونده باشند.
شکل 5- A) موقعیت گسل هندیجان- بهرگانسر- نوروز (HBNF) و جهت نیم رخ ترسیم شده در امتدادDD`، B,D) نیم رخ لرزه ای ترسیم شده در امتدادDD`، C) آنلپ رسوبات کربناته سروک بالایی در حاشیه بلندای قدیمِ HBN در آغاز تورونین، شکل های D, B به ترتیب از (Valero et al. 2015; Soleimany and Sàbat 2010 ).
Fig 5- The location of the Handijan-Behrgansar-Nowruz fault (HBNF) and the direction of the profile drawn along DD', B, D) Seismic profile drawn along DD', C) Onlap of Upper Sarvak carbonate sediments an onlap on the sides of paleohigh HBN beginning of Turonian. Figure D, B respectively (Valero et al. 2015; Soleimany and Sàbat 2010).
بر این اساس، منطقه مورد مطالعه که در اوایل سنومانین پایدار و با ثبات بود در اثر عملکرد رخدادهای تکتونیکی اواخر سنومانین، بالاآمدگی در امتداد این برجستگی قدیمی آغاز (شکل 5) و در نهایت عقبنشینی دریا سبب خروج رسوبات سنومانین از آب در بیشتر مناطق شد (شکل 6). بالاآمدگی منطقه در امتداد بلندای قدیم (میادین بهرگانسر و هندیجان) بیشتر بوده بهطوری که قسمتی از لایههای فوقانی سنومانین در این امتداد (NNE-SSW) تحت تأثیر حرکات تکتونیکی و خروج از آب تشکیل نشدند یا بعد از رسوبگذاری فرسایش یافتند ( nondeposition / erosion). فعالیتهای تکتونیکی پس از سنومانین منجر به جابجایی بلوکها در امتداد هندیجان - نوروز، که تا این زمان آرام بود، گردید و در ادامه ناپیوستگی بعد از سنومانین را در منطقه به وجود آورد. در آغاز تورونین رسوبات کربناته سروک فوقانی در روند شمال شمال غرب – جنوب جنوب شرق (به موازات جهت بلندای قدیم) به صورت آنلپ در کنارههای بلندای قدیم تشکیل شد (میدان ماهشهر، شکل5B).
شکل 6- تغییر شرایط محیط های رسوبی منطقه مورد مطالعه در سطح حداکثر پیشروی سطح آب دریا (MFS) و آغاز پسروی دریا (Highstand system tract) در بازه زمانی آلبین- تورونین. داده های استفاده شده براساس منابع زیر است: اطلاعات نقشه BS110 از(Bromhead et al. 2022) استخراج شده است وDavies et al. 2002 (well F); Davies et al. 2019 (Nahr- Umar well); Bromhead et al. 2022 and Kazem Zadeh 2016 (Ahwaz well) and this study (MR-1, HD-Y, BS-X).
Fig 6- Sequence boundary and maximum flooding surface depositional environment maps for the depositional sequences recognized in late Albian – Turonian. BS110 after Bromhead et al. (2022); Well data is derived from Davies et al. 2002 (for well F); Davies et al. 2019 ( for Nahr- Umar well); Bromhead et al. 2022 and Kazem Zadeh 2016 (for Ahwaz well) and this study (MR-1, HD-Y, BS-X).
نتیجه
سازند سروک به سن کرتاسه میانی یکی از مخازن مهم نفتی ایران و کشورهای عربی همسایه به شمار میرود. در شمال غربی خلیجفارس، گسل هندیجان- بهرگانسر- نوروز به طول بیش از 700 کیلومتر (از کوه بنگستان تا خفجی در عربستان) یک گسل تقریباً عمودی-راستگرد لغزشی در روند عربی NNE-SSW می باشد که نقش مهمی در تکامل زمین شناسی منطقه داشته است. رخـساره هـای میکروسکپی، محیط های رسوبی، و چینـه نگـاری سکانـسی سـازند سـروک در غرب بلندای قدیم هندیجان- بهرگانسر- نوروز در میادین هندیجان، بهرگانسر، ماهشهر مطالعه شدند. جهت بررسی و شناسایی ریزرخسارهها و تعیین محیط رسوبگذاری، 186 مقطع نازک از نظر پتروگرافی، ویژگی های بافتی مورد مطالعه قرار گرفتند. طبقه بندی ریزرخسارههـا منجر به شناسایی مجموعاً ۷ ریزرخساره در ۴ کمربند رسوبی، شامل پهنه جزر و مدی، لاگون، سد، و دریای باز شد. وجود ریف های پشته ای، نبود رسوبات توربیدایتی یک پلاتفرم کربناته کم عمق از نوع رمپ را برای تشکیل رسوبات سازند سروک پیشنهاد می کند. همچنین چینه نگاری سکانسی رسوبات مورد مطالعه در شمال غرب گسل هندیجان- بهرگانسر- نوروز منجر به شناسائی پنج سکانس رسوبی رده سوم به سن آلبین پسین- تورونین؟ شد. بر اساس نتایج به دست آمده، اگرچه منطقه مورد مطالعه در اوایل سنومانین از نظر ساختاری پایدار بود اما تحت تاثیر فازهای تکتونیکی مهم از اواخر سنومانین و در امتداد یک برجستگی قدیمی شروع به بالاآمدن کرد و در نهایت عقبنشینی دریا سبب خروج رسوبات سنومانین از آب در بیشتر مناطق (میادین بهرگانسر و هندیجان) شد. در اوایل تورونین، بالاآمدگی صفحه عربی موجب عقب نشینی آب و وقوع یک فاز فرسایشی مهم در مرز سنومانین و تورنین شد. به دلیل فقدان فسیل های شاخص، وجود رسوبات تورونین در شمال غرب خلیج فارس به اثبات نرسیده و با استفاده از دادههای مقاطع لرزه نگاری، احتمالا کربناتهای تورونین معادل یک توالی پیشرونده (به صورت آنلپ) در نظر گرفته شدند. به این ترتیب، رسوبات کربناته قسمت فوقانی سازند سروک در روند شمال شمال غرب – جنوب جنوب شرق، به صورت آنلپ در کنارههای بلندای قدیمِ تهنشین شد
.
تشکر و قدردانی
این مقاله با حمایت مشترک دانشگاه خوارزمی (تهران) و شرکت نفت فلات قاره ایران، که تحت حمایت از پایان نامههای تحصیلات تکمیلی شرکت ملی نفت ایران می باشد، تهیه گردیده است.