Document Type : Research Paper
Authors
1 MSc Student Petroleum Geology, Faculty of Earth Science, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
2 Assistant Professor, Department of Petroleum and Sedimentary Basins, Faculty of Earth Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
ژئوشیمی آلی شاخهای از علوم زمین است که تحولات مواد آلی را در محیط زمینشناختی بررسی میکند. ژئوشیمی آلی، گرایشهای مختلف علوم طبیعی مانند شیمی، زیستشناسی و علوم دریایی را در کنار اصول زمینشناسی به کار میبندد تا تحولات مواد آلی را از آغاز (یعنی تولید اولیة مواد آلی ازطریق موجودات فتوسنتزکننده) تا فرجام آن (بازگشت مجدد مواد آلی بهصورت گاز CO2 به اتمسفر) بررسی کند (Alipour 2024a). ازجمله کاربردهای اصلیِ این علم، بررسیِ چگونگی حفظشدگیِ مواد آلی در سنگهای رسوبی و همچنین به ارزیابی سنگهای منشأ هیدروکربنی اشاره میشود (Peters and Moldowan 1991). به این ترتیب با استفاده از این اطلاعات، واحدهای چینهای با پتانسیل بالای سنگ منشأ، در یک حوضة رسوبی شناسایی میشود (Hunt 1996).
در مطالعة حاضر، برای اولین بار ژئوشیمیِ آلی سازند گرو (به سن نئوکومین ـ آپسین پسین) در رخنمون سطحی تاقدیسِ کبیرکوه ایلام ارزیابی شده است (شکل ۱). برای همین منظور، نمونههای سطحی از سازند گرو با استفاده از روشهای پیرولیز راک ـ ایول و پتروگرافی آلی مطالعه و بررسی شدهاند.
شکل 1- موقعیت جغرافیاییِ رخنمون سطحی سازند گرو در تاقدیس کبیرکوه ایلام (a) و عکس از رخنمون سازند گرو و سازندهای معادل در مقطع مطالعهشده (b)
Fig 1- Geographic location of the Garau Formation outcrop in Kabir kuh section of Ilam (a), and outcrop image of the studied formation and equivalents (b)
مطالعات پیشین بر سازند گرو، این سازند را ازنظر چینهشناسی (Barmaki Zadeh 2017)، شرایط محیط رسوبی دیرینه (Sharafi et al. 2023) و میکروفاسیس (Hosseinpour 2007; Mahanipour 2020) بررسی کردهاند. بهطور کلی، نتایج این مطالعات نشاندهندة سن زمینشناختی سازند گرو و حاکی از وقوع شرایط بیهوازی اقیانوسی[1] در مقاطع زمانی خاصی در حوضة تهنشینی سازند گرو هستند. همچنین، این مطالعات حاکی از تهنشینشدن سازند گرو در یک محیط درونسکویی محصور یا رمپ کربناتة همشیباند. علاوه بر این در سالهای اخیر، ویژگیهای ژئوشیمی آلی و پتانسیل هیدروکربنی منابع نامتعارف سازند گرو در تعدادی از چاههای حفاریشده در ناحیۀ لرستان، با استفاده از روشهایی مانند پیرولیز راک ـ ایول، کروماتوگرافی گازی و پتروگرافی آلی بررسی شده است (Ala et al. 1980; Hosseinpour 2021; Lotfiyar 2017; Mahbobipour et al. 2016; Tavangar Ranjbar 2014). بهطور کلی نتایج حاصل از این مطالعات، بیانگر حضور کروژن نوع II/III یا III هستند که بلوغ حرارتی معادل با پنجرة گاززایی را دارند. همچنین نتایج این مطالعات حاکی از برقراری شرایط احیایی در محیط تهنشینی سازند گرو هستند. علاوه بر این، شایان ذکر است که سازند گرو بهصورت بسیار محدود در رخنمونهای سطحی در ناحیة الیگودرز، ازلحاظ چینهشناسی و ژئوشیمیایی مطالعه شده است (Shabrang 2021)، اما این سازند تاکنون در رخنمونهای سطحی در استان ایلام، ازلحاظ ژئوشیمیایی ارزیابی نشده است. در همین راستا، در مطالعة حاضر برای اولین بار تعداد 19 نمونۀ سطحی از رخنمون سازند گرو در تاقدیس کبیرکوه ایلام با استفاده از روشهای پتروگرافی آلی و پیرولیز راک-ایول، مورد بررسی دقیق ژئوشیمی آلی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این مطالعه، در شناخت بهتر رخسارة آلی، شرایط محیط رسوبی دیرینه، خصوصیات سنگ منشأ گرو و نقش آن در سیستمهای هیدروکربنی موجود در ناحیة لرستان بسیار راهگشا هستند.
زمینشناسی منطقة مطالعهشده
در اواخر ژوراسیک، بهدلیل تداوم اقلیم گرم و خشک در حوضۀ لرستان، رسوبات تبخیری گوتنیا در محیطهای بسیار کمعمق سبخایی تهنشست یافتند (Sharland et al. 2001). پس از رسوبگذاری سازند گوتنیا با ضخامت بالا، در اوایل دورۀ کرتاسه محیطهای رسوبی درونسکویی با شرایط احیایی حاکم شدند. همین امر باعث رسوبگذاری شیلهای سیاهرنگ و آهکهای بهشدت بیتومینی در نزدیکی محور حداکثر فرونشست حوضۀ رسوبی شد (James and Wynd 1965).
در محل برش نمونه، واقع در 10 کیلومتری شمال شرقی دهکدة قلعهدره در جنوب غربی تاقدیس کبیرکوه، ضخامت سازند گرو به 814 متر میرسد (Motiei 1993). این سازند دارای تناوبی از شیلهای بهشدت بیتومینه وآهکهای رسی تیره است که ضخامت شیلها و همچنین شدت تیرهبودن آنها از قاعده بهسمت بالا کاهش مییابد (یعنی ضخامت آهکها افزایش مییابد). در سازند گرو، فسیلهای آمونیت در ابعاد کوچک تا بزرگ بهوفور دیده میشود. با توجه به اینکه رسوبات این سازند اغلب بسیار دانهریز و دارای لامیناسیوناند و همچنین با توجه به وفور فسیل رادیولرها در آن، نتیجه گرفته میشود که محیط رسوبی سازند گرو فاقد اکسیژن و بسیار کمانرژی بوده است (Motiei 1993). سازند گرو در منطقۀ لرستان، بهطور عمده از شیل تشکیل شده است، در حالی که در فروافتادگی دزفول دارای رخسارة آهکی است (شکل ۲). ازنظر چینهشناسی، مرز پایینی این سازند تشخیصدادنی نیست، اما مرز فوقانی آن بسیار متفاوت است (Motiei 1993)؛ برای مثال، مرز بالای سازند گرو در محل برش نمونه، ازطریق یک ناهمسازی فرسایشی با آهکهای گروه بنگستان مشخص میشود (Stöcklin 1968). در نواحی مرکزی لرستان، این سازند در زیر سازند سورگاه قرار میگیرد. همچنین در بخشهای شرقیِ فروافتادگی دزفول، سازند گرو در زیر سـازند فهلیان قرار میگیرد (Motiei 1993). به این ترتیب مشخص میشود که سازند گرو در زیر سازندهای مختلفی قرار میگیرد که علت آن به پیشروی رسوبات مختلف به درون حوضۀ رسوبی گرو نسبت داده میشود ( شکل 2). ازنظر سیستمهای هیدروکربنی، سازند گرو یکی از سنگهای منشأ مهم در سریهای کرتاسة حوضة زاگرس محسوب میشود (Alipour 2024b).
شکل2- ستون چینهشناسی مربوط به مزوزوئیک و سنووزیک حوضة زاگرس (که نشاندهندة محدودة چینهشناختی بررسیشده در این مطالعه و ارتباط جانبی رخسارهها با همدیگر است) (James and Wynd 1965; Motiei 1993)
Fig 2- Stratigraphic column of the Mesozoic and Cenozoic in the Zagros basin indicating the studied stratigraphic interval and the lateral facies relationships (James and Wynd 1965; Motiei 1993)
مواد و روشها
نمونههای استفادهشده در این مطالعه
در این مطالعه، سازند گرو در رخنمون سطحی تاقدیس کبیرکوه بررسی شده است. تاقدیس کبیرکوه یک تاقدیس نامتقارن در جنوب شهرستان ایلام است که طویلترین تاقدیس در ناحیة لرستان است و تقریباً از 50 کیلومتری شمال غربی اندیمشک شروع میشود و تا 20 کیلومتر جنوب شرقی شهرستان ایلام ادامه دارد (Motiei 1993). برای دستیابی به این محل، میتوان از قسمت شرقی شهرستان ملکشاهی (شهر ارکواز) و ازطریق راه گردنۀ طلاوسان (مله طلاوسان) واقع در یال جنوب غربی تاقدیس کبیرکوه وارد تاقدیس شد و با گذشتن از یک مسیر صعبالعبور، به محل مدنظر رسید، یا اینکه از قسـمت غربی روستای پاکل گَراب واقع در یال شـمال شـرقی تاقدیس کبیرکوه و بعد از پیمودن مسیر صعبالعبور کوهستانی به رخنمون سطحی مطالعهشده دسترسی یافت.
در مطالعة حاضر، تعداد 19 نمونه از سازند گرو با فواصل منظم حدود 30 متری و با رعایت اصول صحیح نمونهبرداری جمعآوری شده است (شکل3). هوازدگیِ سطحی، معمولاً سبب بروز خطا در دادههای پیرولیز راک-ایول میشود (Copard et al. 2002). به همین منظور با توجه به احتمال تأثیر هوازدگی در نمونههای برداشتشده از سازند گرو، توجه ویژهای به نمونهبرداری از بخشهای سالم و غیرهوازدة سازند (با کندن گودالهایی به عمق حداقل ۲۵ سانتیمتر) شده است.
شکل 3- موقعیت نمونههای برداشتهشده از سازند گرو در مقطع مطالعهشده از تاقدیس کبیرکوه ایلام
Fig 3- Location of samples collected from the Garau Formation in the Kabir-Kuh section of Ilam
روش پیرولیز راک ـ ایول
روش پیرولیز درواقع به معنای حرارتدادن مادة آلی در غیاب اکسیژن است. این فرآیند باعث آزادشدن هیدروکربنها از مواد آلی موجود در رسوبات و بهنحوی شبیهسازی فرآیند زایش هیدروکربن در دماهای بالا و با مدتزمان کوتاهتر در محیط آزمایشگاهی محسوب میشود (Barker 1974). انجام آزمایش پیرولیز به صرف زمان زیادی نیاز ندارد و همچنین یک روش ساده و نسبتاً ارزان محسوب میشود؛ درنتیجه این روش به یکی از مرسومترین روشها برای ارزیابی مقدماتی سنگهای منشأ تبدیل شده است (Behar et al. 2001; Lafargue et al. 1998). برای انجام پیرولیز راک-ایول، ابتدا با استفاده از چکش مقداری از نمونههای سنگی را جدا و سپس آنها را با استفاده از هاون چینی پودر میکنیم. اندازۀ ذرات نمونههای پودرشده معمولاً در حدود 80 میکرون است. برای حذف رطوبت از نمونهها، پودرهای تهیهشده را به مدت 24 ساعت در دمای 38 درجه در آون قرار میدهیم. درنهایت، حدود 50 تا 70 میلیگرم از پودرهای تهیهشده را برای پیرولیز راک-ایول استفاده میکنیم (Behar et al. 2001).
ازجمله مهمترین پارامترهای ژئوشیمیایی که از پیرولیز راک-ایول حاصل میشود، TOC[2]، شاخص هیدروژن[3]، شاخص اکسیژن[4]، S1، S2، و Tmax است (شکل ۴). پیک S1 نشانگر مقدار هیدروکربنی است که بهواسطۀ حرارتدادنِ نمونه در دمای 300 درجۀ سانتیگراد آزاد و بهعنوان اولین پیک با آشکارگر یونی (FID [5]) ثبت میشود (Behar et al. 2001) (شکل ۴). پس از مدت حدود سه دقیقه، دمای کورة پیرولیز با نرخ دمایی 25 درجۀ سانتیگراد بر دقیقه افزایش مییابد تا به دمای حدود 650 درجۀ سانتیگراد برسد (Behar et al. 2001). در این مرحله، پیک S2 ثبت میشود که بیانگر مقدار هیدروکربنهای به دست آمده از تجزیة حرارتی کروژن و نمایندة پتانسیل هیدروکربنی باقیماندة نمونههاست (Peters and Cassa 1994; Peters et al. 2005). پیکS3 بیانگر مقدار ترکیبات اکسیژنداری است که در محدودة دمایی حدود 390 تا 600 درجة سانتیگراد تجزیه و با آشکارگر دستگاه پیرولیز ثبت میشوند (Lafargue et al. 1998) (شکل ۴). شاخص هیدروژن، بیانگر میزان ترکیبات هیدروژنداری است که در ساختمان شیمیاییِ کروژن قرار دارند و اساساً بهعنوان معیاری از نوع مادة آلی موجود در سنگ منشأ نیز به کار میروند (Tissot and Espitalie 1975). پارامتر Tmax بیانگر میزان دمایی است که پیک S2 به مقدار بیشینۀ خود میرسد و شاخصی از بلوغ حرارتی نمونه شناخته میشود (Hunt 1996; Lafargue et al. 1998). شاخص اکسیژن، از نسبت S3 به مقدار TOC محاسبه و برای تعیین نوع کروژن و درجة بلوغ از آن استفاده میشود. درنهایت، شاخص تولید (PI) از نسبت S1/(S1+S2) به دست میآید (Behar et al. 2001).
روش پتروگرافی آلی
روش مرسوم در پتروگرافی آلی، شامل مطالعة مقاطع صیقلی با استفاده از میکروسکوپ انعکاسی است (Bustin et al. 1985). پتروگرافی آلی یکی از روشهای مقرون به صرفه در اکتشاف اولیه برای تعیین نوع ماسرال و کروژن سنگ منشأ به حساب میآید (Taylor et al. 1998).
در مطالعة حاضر، برای تهیة قرصهای صیقلی از نمونههای برداشتهشده از سازند گرو، ابتدا قطعاتی در اندازۀ 1 در 5/1 سانتیمتر برش داده شدند. این قطعات در درون قالبهای مخصوص قرار داده و بر آنها چسب اپوکسی (مخلوط رزین و هاردنر که با نسبت دو به یک مخلوط شدهاند) ریخته شد. بعد از سختشدن چسب نمونهها (حدود 24 ساعت)، نمونهها را از قالبها خارج میکنیم و مطابق با روش استاندارد صیقل میدهیم تا برای انجام مطالعات پتروگرافی آلی آماده شوند (شکل ۵). در این مطالعه، نمونههای آمادهشده با استفاده از میکروسکوپ پتروگرافی آلی Zeiss Axioplan (II) با نور سفید انعکاسی در بزرگنمایی 100 بررسی شدهاند (شکل ۵).
شکل 4- شکل شماتیک از روش کار دستگاه پیرولیز راک-ایول 6 و برخی از پارامترهای ژئوشیمیایی مهم به دست آمده از آن (Behar et al. 2001; Lafargue et al. 1998)
Fig 4- Workflow of the Rock-Eval 6 pyrolysis method and some of the parameters derived from it (Behar et al. 2001; Lafargue et al. 1998)
شکل5- عکس از یکی از نمونههای سنگی از سازند گرو و مقطع صیقلی آمادهشده (a) و میکروسکوپ انعکاسی استفادهشده برای انجام مطالعات پتروگرافی آلی در این مطالعه (b)
حضور لامینههای غنی از مواد آلی در نمونة دستی مشاهده میشود.
Figure 5. Photo of a rock sample from Garau Formation with the polished pellet prepared from it (a), and Zeiss Axioplan-II microscope used for organic petrographic observations in this study (b). Organic-rich laminae are visible in the hand specimen of the Garau Formation.
نتایج
نتایج حاصل از پیرولیز راک ـ ایول
دادههای حاصل از پیرولیز راک-ایول نمونههای برداشتهشده از سازند گرو در رخنمون سطحی تاقدیس کبیرکوه در جدول ۱ ارائه شده است. در مطالعة حاضر، از این نتایج برای ارزیابی مقدار، نوع و بلوغ حرارتیِ مادة آلیِ موجود در داخل سنگ منشأ گرو استفاده شده است که در ادامه دربارهاش بحث میشود.
جدول 1- نتایج حاصل از آنالیز پیرولیز راک-ایول نمونههای سازند گرو در رخنمون کبیرکوه ایلام
Table 1- Results from Rock-Eval pyrolysis of the Garau Formation samples in the Kabir-Kuh outcrop of Ilam
Formation |
Sample name |
Stratigraphic position |
S1 (mg HC/g rock) |
S2 (mg HC/g rock) |
PI (S1/S1+S2) |
Tmax (°C) |
TOC (wt%) |
HI (mg HC/g TOC) |
OI (mg CO2/g TOC) |
General description |
Garau (Kabir-Kuh surface outcrop, Ilam) |
G-01 |
Garau |
0.25 |
14.89 |
0.02 |
552 |
42.39 |
35 |
36 |
شیل بهشدت بیتومینۀ سیاهرنگ |
G-02 |
Garau |
0.11 |
0.65 |
0.15 |
579 |
4.69 |
14 |
31 |
شیل سیاه که دارای پیریت فرمبوئید در مقطع صیقلی است |
|
G-03 |
Garau |
0.81 |
2.37 |
0.25 |
563 |
9.26 |
26 |
2 |
شیل بسیار تیره همراه با پیریت فرمبوئید |
|
G-04 |
Garau |
1.23 |
2.61 |
0.32 |
520 |
9.1 |
29 |
15 |
شیل بسیار تیره همراه با پیریت فرمبوئید |
|
G-05 |
Garau |
0.16 |
0.23 |
0.41 |
518 |
1.03 |
22 |
24 |
مارل تیره همراه با پیریت فرمبوئید اندک |
|
G-06 |
Garau |
0.09 |
0.14 |
0.39 |
514 |
0.74 |
19 |
29 |
مارل سیاه همراه با لامینه |
|
G-07 |
Garau |
0.01 |
0.11 |
0.08 |
576 |
0.8 |
13 |
135 |
مارل تیره همراه با لامیناسیون خیلی عالی و پیریت تودهای در مقطع صیقلی |
|
G-08 |
Garau |
0.04 |
0.24 |
0.14 |
518 |
2.44 |
10 |
64 |
مارل سیاه همراه با لامیناسیون و پیریت فرمبوئید در مقطع صیقلی |
|
G-09 |
Garau |
0.19 |
0.37 |
0.34 |
511 |
1.85 |
20 |
27 |
مارل تیره و دارای لامیناسیون خوب همراه با پیریت تودهای در مقطع صیقلی |
|
G-10 |
Garau |
0.04 |
0.18 |
0.18 |
514 |
0.98 |
19 |
62 |
مارل تیره همراه با پیریت فرمبوئید در مقطع صیقلی |
|
G-11 |
Garau |
0.07 |
0.08 |
0.47 |
463 |
0.5 |
17 |
9 |
مارل تیره همراه با پیریت فرمبوئید و تودهای در مقطع صیقلی |
|
G-12 |
Garau |
0.22 |
0.81 |
0.21 |
515 |
3.48 |
23 |
33 |
مارل بهشدت تیره همراه با رگههای آهکی در امتداد لامینهها قرار |
|
G-13 |
Garau |
1.38 |
2.23 |
0.38 |
498 |
4.23 |
53 |
3 |
مارل بسیار تیره همراه با مقادیر زیادی از پیریت فرمبوئید و تودهای در مقطع صیقلی |
|
G-14 |
Garau |
0.55 |
1.18 |
0.32 |
480 |
2.09 |
56 |
15 |
مارل سیاه همراه با مقادیر زیادی از پیریت تودهای در مقطع صیقلی |
|
G-15 |
Garau |
0.62 |
0.83 |
0.43 |
467 |
1.52 |
55 |
0 |
مارل سیاه همراه با مقادیر زیادی از پیریت فرمبوئید و تودهای در مقطع صیقلی |
|
G-16 |
Fahliyan equivalent |
0.05 |
0.05 |
0.48 |
567 |
0.26 |
19 |
20 |
آهک سیاه رنگ با مقادیر اندکی پیریت فرمبوئید در مقطع صیقلی |
|
G-17 |
Lower Gadvan equivalent |
0.03 |
0.13 |
0.18 |
498 |
0.39 |
33 |
94 |
آهک روشن همراه با کلسیاسفر و مقادیر بسیار اندک مواد آلی در مقطع صیقلی |
|
G-18 |
Lower Gadvan equivalent |
0.59 |
0.96 |
0.38 |
470 |
1.09 |
88 |
6 |
آهک روشن همراه کلسیاسفر که با پیریت جایگزین شده است، بههمراه مقدار بسیار کم مادة آلی در مقطع صیقلی |
|
G-19 |
Khalij equivalent |
0.01 |
0.01 |
0.47 |
484 |
0.09 |
15 |
195 |
آهک روشن همراه با پیریتهای اکسید شده و سایر اکسیدهای فلزی در مقطع صیقلی |
مقدار مادة آلی
یکی از پارامترهای مهم برای ارزیابی سنگهای منشأ، مقدار مادة آلی موجود در آنهاست که اساساً نشان میدهد چه درصدی از وزن نمونة مدنظر[6]، به مواد آلی مربوط است (Hunt 1996). نتایج حاصل از آنالیز راک ـ ایول نشان میدهند که مقدار مادۀ آلی در سازند گرو، دارای محدودة وسیعی از تغییرات است (جدول 1 و شکل 6). علاوه بر این، بررسی تغییرات عمودیِ دادههای به دست آمده از پیرولیز راک ـ ایول، حاکی از حضور یک بخش غنی از مواد آلی در قاعده سازند گرو است که بهتدریج به رخسارههای نسبتاً غنی در بخشهای میانی سازند گرو تبدیل میشود و درنهایت به واحدهای کاملاً فقیر از مادة آلی در بخشهای فوقانی سازند گرو تغییر مییابد ( شکل 6).
شکل 6- تغییرات عمودی مقدار مادة آلی (TOC) در نمونههای مربوط به سازند گرو در منطقة مطالعهشده بههمراه عکسهای صحرایی از بخشهای مختلف سازند گرو
Fig 6- Vertical variation profile of TOC data for samples from Garau Formation in the studied section along with field photos from different parts of the Garau Formation
بلوغ حرارتی مادة آلی
میزان بلوغ حرارتی مواد آلی یکی از کلیدیترین معیارها برای ارزیابی توان هیدروکربنزایی سنگهای منشأ است و معمولاً بهصورت تنگاتنگی با تاریخچة تدفین[7] سنگهای منشأ طول زمان زمینشناسی ارتباط دارد (Peters and Cassa 1994). برای ارزیابی بلوغ حرارتیِ مواد آلیِ موجود در سنگهای منشأ، از نمودار HI در مقابل Tmax استفاده میشود (Hunt 1996). ترسیم این نمودار برای نمونههای سازند گرو، نشاندهندة بلوغ حرارتیِ خیلی بالای آنهاست (شکل a7). همچنین بهمنظور بررسی پتانسیل هیدروکربنزایی امروزین سنگهای منشأ، از نمودار Tmax در مقابل PI استفاده میشود (Hunt 1996). براساس این نمودار، مادة آلی موجود در نمونههای سازند گرو، عمدتاً از نوع مادة آلی غیرفعال است و در مرحلة فوقبالغ قرار گرفته است (شکل b۷). این یافته نشان میدهد سازند گرو در زمانهای گذشتة زمینشناسی، متحمل تدفین بسیار بالایی شده و بخش درخور توجهی از پتانسیل هیدروکربنزایی خود را از دست داده است. به عبارت بهتر، مواد آلیِ موجود در داخل سازند گرو، بهدلیل بلوغ حرارتیِ بالای خود، بخش درخور توجهی از هیدروژن خود را از دست دادهاند و بنابراین در حال حاضر تنها پتانسیل زایش هیدروکربنهای گازی را از خود نشان میدهند (شکل b۷).
شکل۷- نمودار HI در برابر Tmax (a) و نمودار PI در برابر (b) Tmax برای بررسی بلوغ حرارتی و نوع مادة آلی موجود در سازند گرو (Hunt 1996)
Fig 7- Diagrams of HI versus Tmax (a) and Tmax versus PI (b) for determining the maturity and type of organic matter in the Garau Formation (Hunt 1996)
نوع مادة آلی
یک سنگ منشأ هیدروکربنی نهتنها باید غنی از مادة آلی باشد، مادة آلی موجود در آن هم باید کیفیت مناسبی برای هیدروکربنزایی داشته باشد. به عبارت بهتر، حضور مواد آلی با کیفیت پایین و توان هیدروکربنزایی ناچیز (هرچند در مقادیر درخور توجه) در یک سنگ منشأ، حاکی از بالابودن توان هیدروکربنزایی آن نیست (Peters and Cassa 1994)؛ برای مثال، مواد آلی اکسیدشده[8] یا مواد آلی بهشدت پختهشده[9]، توان هیدروکربنزایی ناچیزی دارد و حضور آنها در یک سنگ منشأ، هرچند باعث بالارفتن مقدار مادة آلی میشود، اما ارتباطی به پتانسیل هیدروکربنزایی سنگ منشأ ندارد (Hunt 1996).
در مطالعة حاضر، بهدلیل بلوغ حرارتی بسیار بالای نمونههای استفادهشده، تعیین نوع مادة آلی موجود در سازند گرو، کار دشواری است. با توجه به نمودارهای HI در مقابل Tmax (شکل a۷)، مشخص میشود که نمونههای مطالعهشده از سازند گرو، بهدلیل بلوغ حرارتی بالای خود، اساساً شاخص هیدروژن بسیار پایینی دارند (جدول 1) و در گوشة سمت راست پایین نمودار قرار میگیرند، بنابراین تشخیص دقیق نوع مادة آلی در آنها مقدور نیست. اما در حالت کلی بیان میشود که نوع مادة آلی موجود در این سازند، کیفیت مناسبی برای زایش هیدروکربن در مقادیر بالا نیست و بنابراین بالابودن مقادیر TOC در نمونههای مطالعهشده (جدول ۱)، نمیتواند حاکی از کیفیت بالای سنگ منشأ گرو باشد.
نتایج حاصل از پتروگرافی آلی
در این مطالعه بعد از انجام آنالیز پیرولیز راک ـ ایول، مطالعات پتروگرافی آلی بهمنظور شناخت بهتر مادة آلی موجود در نمونههای سازند گرو انجام شد. اجزای آلی که در این نمونهها تشخیص داده شد، عمدتاً شامل بیتومن جامد[10]، پیریت فرمبوئید[11]، مادۀ آلی آمورف[12] بههمراه مقادیر متفاوتی از پیریت بوده است. بهطور کلی، مواد آلی موجود در بخش بسیار غنی از مادة آلی که در قاعدۀ سازند گرو قرار دارد، عمدتاً از بیتومن جامد و پیریت فرمبوئید تشکیل شده است (شکل ۸). وجود پیریت فرمبوئید در سنگ منشأ، حاکی از برقراری شرایط غیر اکسیدان در محیط رسوبی دیرینة سازند گرو است که به سهم خود باعث حفظشدگی بالای مواد آلی در داخل رسوبات میشود (Alipour 2022; Amiri and Alipour 2023). مقدار زیاد بیتومن جامد (حدود ۹۰درصد از حجم کل سنگ) نشان میدهد این بخش از سازند گرو بلوغ بسیار بالایی دارد. همچنین این بخش از سازند گرو مقادیر بسیار زیادی از اجزای آلی اولیه بوده است که در زمان تهنشینی در داخل سازند گرو حفظ و بعداً در اثر حرارت زیاد به بیتومن جامد تبدیل شدهاند. این نکته بیان میدارد که هرچند بخش قاعدة سازند گرو، مقادیر بالایی از مواد آلی دارد (جدول ۱ و شکل ۶)، اما کیفیت این مواد آلی برای زایش هیدروکربن مناسب نیست (بهدلیل بلوغ حرارتی بالای نمونهها). علاوه بر این، بلوغ حرارتی زیاد باعث دگرسانی شدید اجزای آلی اولیه و تبدیل آنها به مواد هیدروکربنی (بیتومن جامد) شده است، بنابراین تشخیص دقیق نوع مادة آلی اولیه در این نمونهها کار دشواری است.
شکل ۸ - تصاویر میکروسکوپی از بخش بسیار غنی از مادة آلی واقع در قاعدة سازند گرو در رخنمون سطحی تاقدیس کبیرکوه ایلام (SB= Solid bitumen; FP= Framboidal pyrite)
Fig 8- Microscopic photomicrographs of the organic-rich zone at the base of the Garau Formation in Kabir-Kuh section of Ilam (SB= Solid bitumen; FP= Framboidal pyrite)
در بخشهای میانی سازند گرو، یک رخسارة نسبتاً غنی از مادة آلی وجود دارد که عمدتاً شامل تناوبی از مارن و آهک است (شکل ۶). بررسیهای پتروگرافی آلی بر نمونههای مربوط به این بخش، نشاندهندة حضور غالب بیتومن جامد در آنهاست (شکل ۹)؛ اما مقدار بیتومن جامد در مقایسه با بخش بسیار غنی واقع در قاعدة سازند کمتر است. شایان ذکر است که نوع اجزای آلی اولیه در نمونههای مذکور، بهدلیل بلوغ حرارتی بالای آنها تشخیصدادنی نیست. بهطور کلی، نمونههای مربوط به بخشهای میانی سازند گرو مقادیر مشابهی از بیتومن جامد و مواد معدنی (50-50) دارند. همچنین در نمونههای مذکور پیریت به مقدار فراوان دیده میشود که عمدتاً بهصورت پیریتهای فرمبوئیدیاند (شکل ۹). این شواهد بهطور کلی بیانگر استمرار شرایط احیایی در محیط دیرینة سازند گرو هستند.
شکل۹- تصاویر میکروسکوپی مربوط به نمونههای مطالعهشده از رخسارة نسبتاً غنی از مواد آلی در بخشهای میانی سازند گرو (SB=Solid bitumen; P=Pyrite; FP=Framboidal pyrite)
Fig 9- Microscopic photomicrographs of organic-rich samples from the middle parts of the Garau Formation
بخشهای فوقانی سازند گرو دارای رخسارة فقیر از ماده آلی بوده و از آهک سفیدرنگ تشکیل شدهاند (شکل ۶). در نمونههای بررسیشده از این بخشها، مقادیر بسیار کمی از بیتومن جامد دیده میشود که در یک زمینة روشن حضور دارند (شکل ۱۰). همچنین در نمونههای مذکور، مقادیر بسیار ناچیزی از پیریت وجود دارد. براساس مشاهدات پتروگرافی آلی، بیان میشود که در بخشهای فقیر سازند گرو، مادة آلی کمتر از 10درصد حجم سنگ را شامل میشود. بهطور کلی، بیان میشود که بخشهای فوقانی سازند گرو، دارای مقدار بسیار ناچیزی از مواد آلی بودهاند و بنابراین محصولات هیدروکربنی حاصل از دگرسانی این مواد آلی نیز به مقدار بسیار ناچیز در نمونههای این بخش مشاهده میشوند.
شکل1۰- تصاویر میکروسکوپی مربوط به نمونههای بخش فقیر از مواد آلی در بخشهای فوقانی سازند گرو
Fig 10- Microscopic photomicrographs of the organic-poor facies in the upper parts of the Garau Formation
نتیجه
نتایج حاصل از مطالعات پیرولیز راک ـ ایول و پتروگرافی آلی بر نمونههای برداشتهشده از سازند گرو در رخنمون سطحی تاقدیس کبیرکوه ایلام، نشان میدهد که مقدار مادة آلی از بخشهای قاعدهای بهسمت بالای سازند مطالعهشده، بهتدریج کاهش مییابد. همچنین نمونههای مطالعهشده، بلوغ حرارتی بسیار بالایی دارند (انتهای پنجرة گاززایی). بههمین ترتیب، نتیجه گرفته میشود که مقدار و نوع مادة آلی موجود در سازند گرو که در حال حاضر قابل مشاهده و اندازهگیری است، در حقیقت باقیماندة مادة آلی اولیهای است که در زمان تهنشینی در سازند گرو حفظ شده است. شواهد صحرایی (ازجمله وجود لامینههای تیره و وجودنداشتن آشفتگی) و شواهد پتروگرافی آلی (ازجمله فراوانی پیریتهای فرمبوئیدی)، حاکی از حضور شرایط بدون اکسیژن در زمان تهنشینی بخشهای قاعدهای تا میانی این سازندند. اما شرایط بدون اکسیژن در زمان تهنشینی بخشهای فوقانی سازند گرو استمرار ندارند و درنتیجه بخشهای فوقانی سازند گرو، کاملاً فقیر از مواد آلیاند. براساس نتایج حاصل از این مطالعه، بیان میشود که مادة آلیِ باقیمانده در این سازند، اساساً متشکل از کربن غیرفعال است که بهدلیل از دست دادن هیدروژن، پتانسیل هیدروکربنزایی محدودی (بهاستثنای مقادیر متفاوتی از گاز خشک) دارد. به این ترتیب در زمانهای گذشتة زمینشناسی، مقادیر عظیمی از هیدروکربن از سازند گرو در حوضة لرستان زایش پیدا کردهاند. شناخت دقیق سرنوشت هیدروکربنهای زایشیافته از سازند گرو، نیازمند آنالیز عناصر و فرآیندهای سیستم هیدروکربنی مربوطه است.
[1] Oceanic Anoxic Event (OAE)
[2] Total Organic Carbon
[3] Hydrogen Index
[4] Oxygen Index
[5] Flame Ionization Detector
[6] Weight percent (wt%)
[7] Burial history
[8] Oxidized organic matter
[9] Over-mature organic matter
[10] Solid bitumen (SB)
[11] Framboidal pyrite (FP)
[12] Amorphous organic matter (AOM)